يکشنبه ۲ دی
یار جفا کار شعری از احمد رضا شیخ
از دفتر سیب نقره ای 2 نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ ۱۷:۱۸ شماره ثبت ۲۷۱۵۶
بازدید : ۶۵۱ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب احمد رضا شیخ
|
این دل به هر سو میرود ،چون گوی بر چوگان او
اشکم ز دیده ، خون ز دل چون سیل بر دامان او
ای دیده و ای جان من ،آتش فشان بر پیکرم
کین دل دو صد پاره شدی از یک خم مژگان او
این دل شکسته بارها ، گردیده همچون یک سبو
آماج سنگی از سر بد عهدی و پیمان او
ای دل چه خواهی، چون روم در کوی آن ابلیس خو؟
ولله که کافر می شود هر داعی الایمان او
مارا نمانده ست آبرو در کوی و برزن کو به کو
نی مانده نیرویی به کف،تا برکنم بنیان او
خواهم بسازم با غمش یا می خورم در میکده
یا بی سر وسامان شوم اندر پی سامان او
هر کس که در سودای او آواره شد از شهر خویش
گو واگذاریدش به حق ،با هر چه هست از آن او
این چرخ گردون از ازل ، بنمود این تقدیر ما
تا جان درآید از بدن ، زین درد بی درمان او
احمدرضاشیخ
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.