شنبه ۲۹ دی
شیرینکم ز فرهاد آن روی و مو چه پوشی شعری از علی نیاکوئی لنگرودی
از دفتر دفتر دوم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۲۲ شماره ثبت ۲۶۲۸۰
بازدید : ۵۷۵ | نظرات : ۳۳
|
دفاتر شعر علی نیاکوئی لنگرودی
آخرین اشعار ناب علی نیاکوئی لنگرودی
|
می داد سر شکایت در کنج مِی فروشی
مستی ز خود بریده در دام باده نوشی
ای ماه من تو بر گو با من چرا خموشی
شیرینکم ز فرهاد آن روی و مو چه پوشی
گر سوز دل بدانی پندار من بخوانی
دانی ز من گریزی نبوَد، عبث چه کوشی..؟
گفتم بدو کِرا تو اینگونه می سرایی
کس این چنین ندیدم برگو چرا به جوشی؟
گفتا به من که اینجا، نجوا ز جام صهبا
بر عاشقان بر آید هنگام باده نوشی
گفتم کنون تو مستی بدحال و می پرستی
عاقل کجا شنیده است از جام می خروشی..؟
خندید و گفت یارا، در جلوه گاه مستی
جز مست او نبیند کس این شکر فروشی
باید تو صوفی از نو در بزم باده نوشان
غسلی ز می برآری تا بشنوی سروشی
علی نیاکوئی لنگرودی
۱۳۹۳/۰۲/۲۰
تهران
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.