سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        چار ده قرن انتظار

        شعری از

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        از دفتر آواز های زخمی نوع شعر غزل مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۲۲:۳۶ شماره ثبت ۲۵۹۷۷
          بازدید : ۸۶۶   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اصغر اقتداری (حرمان)
        آخرین اشعار ناب علی اصغر اقتداری (حرمان)

        چهارده قرن انتظار
         
        امشب آهنگ جنون دارد دلم
        رنگ آتش بوی خون دارد دلم

         
        التهاب افتاده در جان و تنم
        شعله برمی­ خیزد از پیراهنم

         
        زخمِ خاموشم که لب واکرده­ ام
        محشری از درد بر پا کرده ­ام

         
        می­چکد از چشم من عشقی مذاب
        یک غزل، یک مثنوی، یک شعر ناب

         
        باز، میل مِی ­پرستی کرده­ام
        هستی­ ام را وقف مستی کرده­ام

         
        باز، مِی می­ خواهم از خمّ غدیر
        ای امام عشق! دستم را بگیر
                           ***
        بی ­تو من یک کوفه دردم یا علی!
        صد نُخَیله آهِ سردم یا علی!

         
        آه! ای تنهای جاری زمان
        ای غمت در سینه­ ی شب­ها نهان

         
        کوه چون بار غمت بر دوش کرد
        سینه ­اش شد چاک و آتش جوش کرد

         
        کوفه اما با غمت بیگانه بود
        با تمام جهل خود هم خانه بود

         
        آن که از راز غمت آگاه بود
        -آشنای ناله ­هایت- چاه بود
                             ***
        ای چکاد عشق زیر گام تو!
        هرچه دریا تشنه­ ی یک جام تو

         
        ای شکوه بی ­مثال و بی ­زوال!
        زندگی از شرح اوصاف تو لال

         
        با تو ام ای شعر زیبای غدیر!
        آی مرواریدِ دریای غدیر!

         
        پشت تاریخ از غمت خم گشته است
        بی­ تو هر ماهی محرّم گشته است
                             ***
        ای امین آن امین راستین!
        ای تو اقیانوس ایمان و یقین

         
        آه! ای آتش ­فشان پر خروش!
        ای امیر تا سحر انبان به دوش!

         
        ای که هستی چون تو دریایی ندید
        هیچ خادم چون تو مولایی ندید

         
        کاش! کفش پای قنبر می ­شدم
        یا که شولای ابوذر می­ شدم

         
        از تن عمار عطری می ­وزید
        بر من و از آن معطر می ­شدم

         
        کاش !پیش پای آن خرما فروش
        مثل گُل هر روز پرپر می­ شدم

         
        کاش!در قلب سیاه دشمنت
        تیزیِ جان سوز خنجر می ­شدم

         
        در دل شب ­های کوفه مثل چاه
        از نَمِ باران تو تَر می­ شدم

         
        کاش! با خاک درِ می خانه­ ات
        -لطف می­ کردی- برابر می­ شدم

         
        یا که این ایام باقی مانده را
        در طواف تو کبوتر می ­شدم
                                ***
        ای هماره سبز در باغ وجود!
        نام تو سرشار از عطر سجود

         
        ای سخاوت! دست بارانیت کو؟
        ای حماسه! خشم توفانیت کو؟

         
        ای تمامِ درد! فریادت کجاست؟
        ای عدالت! معنی دادت کجاست؟

         
        چارده قرن انتظارم یاعلی!
        انتظارِ داد دارم یا علی!

         
        رفتی و بی ­تو عدالت رو نکرد
        هیچ کس با راه و رسمت خو نکرد

         
        نازنین جسم تو چون در خاک شد
        عدل هم از لوح هستی پاک شد

         
        تو نیاز هر زمانی، یا علی!
        کاشکی می­ شد بمانی، یا علی!

         
        صفحه صفحه آیه­ های درد را
        از نگاه ما بخوانی یا علی!
        .......................................

        ctrj/cmd+v
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6