سر در ره پای تو نهد بنده ی علم
با امر صواب آفریننده ی علم
در وصف مقام علمی ات در تورات
خوانده ست خدا تورا شکافنده ی علم
با دست خدایی ات فرود آمده است
بر گردن جهل،تیغ برّنده ی علم
فرهیخته گانی چو ابوعینیّه
در محضر تو شدند داننده ی علم
کلّ فقها نشسته در حوزه ی تو
با مرحمتت شدند خواننده ی علم
پُربار درخت دانش دین و بدن
از بارش توست-ابر بارنده ی علم-
بر هفت گهر تویی صدف در عالم
دریای پر از خروش و جوشنده ی علم
از دوره ی تو گذشته امّا حالا
روشن شده است باتو آینده ی علم
در محفل عالمان وارسته تورا،
خوانند همه ستون پاینده ی علم
گویا که هشامیون نمیدانستند
کشته نشود کسی که شد زنده ی علم
چون سرّ عُزَیر با عُرَیره دانی!
سویت گِرَویده عالِم ِ نصرانی!
جانم به فدای آل آزاده ی تو
بر هفت امامِ طاهرِِ زاده ی تو
بی واهمه بر وَلایت نور رسید
آن کس که قدم نهاد در جاده ی تو
روزی که دوچشم قیس با لیلا بود
ماهم همگی شدیم دلداده ی تو
مستی ست نتیجه ی می،امّا ساقی
هشیار شد آن که خورد از باده ی تو
بر کاسه ی هر گدا نوشته:شاه است!،
آن کس که غنی شده ست از داده ی تو
این یاغی سرکش-این دل سرگردان-
در راه ولا شده ست افتاده ی تو
پیچیدگی علوم همچون گرهی،
وا میشود از درایت ساده ی تو
موسای کلیم و قوم او چندین سال
خوردند غذا ز خوان آماده ی تو
از حضرت سجّاد به تو ارث رسید
تسبیح و عبا و مُهر و سجّاده ی تو
در ریشه ی خود شدی نجیب الطّرفین
اوّل علوی ز نسل پاک حسنین(ع)