دوشنبه ۳ دی
عروسک شعری از ایرج ابراهیمی
از دفتر شب بی ستاره نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۰ ۱۳:۰۳ شماره ثبت ۲۵۳۳
بازدید : ۱۰۴۹ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب ایرج ابراهیمی
|
به نام خدا زندگی در دنیا عروسکی شما برایم سخت است.
باز تنها شدم من
اسیر غمها شدم من در شب میلاد به تو رسیدن از تن جدا شدم من وای از دنیا من که اسیر غمها شده دل من کو طبیب دل بیمارم کجاست باور بی نشانم کجا را باید بگردم دنبال یه مشت عروسک فانی به من بگو کجا را باید بگردم رشد کرد نهال عشق با دوریشه پیوند خوردند کو ریشه ریشه ای نمانده ریشه هم با تیشه زده شد و مرد ریشه رفت به بیشه در قبرستان دلم خانه ای ساختم که تمام دردهای شما ادمیان و خودم را دران می توانم جا دهم خانه ام بتونی است بر روی خط زلزله نیست امن است اینجا زمانی سرسبز بود اما حالا شده کویر خشک وخالی برای شنیدن تمام دردهای عروسکهای فانی نگران نباشید به خانه من پناه بیاورید. . . . . . . . . این یکی دیگراست شرح دل است. تویی تنها درد انه شرح حال این دل دیوانه کجا یی عزیز خانه که نشانی از تو نیست دراین زمانه بیا تا دوبار جون بگیره گل های خانه بی تو مردند شقایق و نیلوفرها بویت را حس نکردند گلهای این خانه دشتها کویر شدن ببار مانند باران در این زمانه ببار برروی گونه هایم تا شاید ارامش پیدا کنددل دیوانه مدتی است خبری ندارم از ارمینه و استاد منوچهری و دوستان عزیزم میدانم نوشته هایم قابل خواندن نیس لذل برای احوال پرسی سری بزنید بر در این خانه......................
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.