دختران دشت
دختران انتظار
دختران امید های تنگ
در دشت های بیکران ، آرزو های بیکران
در خُلق های تنگ ، دختران آلاچیق های نو
از زره جامه تان اگر بشکوفید
باد دیوانه
یال بلند اسب تمنا را آشفته خواهد کرد.
دختران رود گِل آلود
دختران هزارستون شعله ، به طاق بلند دود.
دختران عشق های دور
دختران شب های خستگی
دختران روز
بی خستگی دویدن
شب.......، سرشکستگی.
در باغ و راز
خلوت کدام مرد عاشق
در رقص راهبانه شکرانه کدام آتش زدای
کام بازوان فواره ای تان خواهید بر افراشت؟؟
افسوس...، افسوس
موها
نگاه ها به عبث
عطر لغات این شاعر را تاریک میکند.
دختران رفت و امد در دشت مه زده
دختران شرمِ شبنمِ افتادگی
از زخم قلب شکسته
در سینه کدام شما خون چکیده؟؟
پستان کدام شما گَل داده در بهار بلوغش؟؟
لب هایتان ، لب های کدامتان
بگویید..!!
در کام چه کسی شکفته
نهـــــــان ، عطر بوسه ای؟
در شب های تار ، نم نم باران
اکنون کدام یک از شما بیدار می مانید.
در بستر خشونت ناامیدی
در بستر فشرده دلتنگی
در بسترتفکرپردرد رازتان که خشم و جسارت بود ، بدرخشید.
و بین شما بگویید ، کدام؟؟
صیقل می دهد سلاح محبت را ، برای روز انتقام.