شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
آخرین اشعار ناب مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
|
درود و صد سلام ای سرو قامت
قیامت قامت و قامت قیامت
به محراب دو ابرویت تویی تو
نماز عاشقانت را امامت
منم ساکن به شهر و برزن تو
تویی بر شهر عشق ما زعامت
نگاهی از کرم بر ما بینداز
همه از روی بخشش از کرامت
ببین اندر نبودت حال ما را
رود اوضاع ما رو به وخامت
بیا تا جان ناقابل فشانم
براهت خود بیندازم به گامت
چه کردم من که استحقاق دوری
بشد بر من از آن دارم ندامت
از آن روزی که رختت را ببستی
گزم انگشت و دائم در ملامت
خطا از من اگر بودی عزیزم
بگو تا جان دهم بهر غرامت
کنم توبه اگر بر تو جفا رفت
سرشگ گونه ام نیکو علامت
پذیرا شو تو اینک چاکرت را
کنون بازآ به شکرانه سلامت
طبیبا خوش بیاور نشتری را
بکن بر درد عشقم تو حجامت
تویی درد و تویی درمانم ای دوست
بگویم این سخن روی شهامت
خموش ای مرتضی در موی دلبر
اقامت کن اقامت کن اقامت
مرتضی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.