حسرت پرواز 15

تا كه افتاده غمت در دامنم

آنكه هجرت كار او باشد منم

روي صبحي خوش درون خانه نيست

تا چه ميزايد شب آبستنم

سينه اي دارم پر از فرياد و درد

از سكوت شب اگر دم مي زنم

بر فراز قاصدك ها آمدم

در سكوتي هم صداي رفتنم

تا سكوتم با صداي تو شكست

لرزه اي افتاده بر جان و تنم

قصه ها مي گفتي از سوز و گداز

گر گرفتم من مگر از آهنم

 بر مسافر ها چرا دل بسته اي

بوي غربت مي دهد پيراهنم

از بت خاكي گريزان گشته ام

گرچه از خاك جهان باشد تنم

هم صداي بي صداي غصه ام

رنگ شب باشد همه پيرامنم

نام هامون كرده ام گر انتخاب

باشد از ديوانگي دانستنم

نکته**
برادر عزیز تمنا دارم قبل از قرار دادن کپی شعر ت کهاز فیس بوک یا وبلاکت آن را کپی گرفتی در کادر ارسال سایت حتما ان در محلی به نام نیوتکس قرار یدهnew text docment
کافیست روی صفحه منیطورخود کلیک راست نمائی یکی از برچسب ها می باشد ان راباز کنید و شعرتان را داخل بگذارید و دوباره از ان کپی بگیرید تا اضافات کپی پیست حذف گردد.
چرا که بدون این عمل باعث اشکال هنگام تائید شعرتان تکنیکی میگردد.

موفق باشی