دوشنبه ۳ دی
فرياد سكوت 19 شعری از محسن نصيري(هامون)
از دفتر فرياد سكوت نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۹:۴۶ شماره ثبت ۲۶۰۴۲
بازدید : ۴۵۶ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر محسن نصيري(هامون)
آخرین اشعار ناب محسن نصيري(هامون)
|
در جست و جوی خویشم در جستن بستانی
هرچند که می یابم از خویش بیابانی
هر بار که عشقت را با چشم همی جستم
گفتند مرا یاران سر در به گریبانی
گفتم که ره عشقت با جان و تنم پویم
گفتا که رسی هرجا در تن نبود جانی
گویند که از آغاز, عشق آمده است آسان
گرچه نرسد هرکس بر عشق به آسانی
آن بوی خوشی را که در دیر مغان یابم
هرگز نشنیدم من از گلشن و گلدانی
درچشم سیه دیدم در تاریکی شب ها
از برق نگاه تو خورشید درخشانی
پیغام به چشمانت با چشم فرستادم
گرچه شده چاپارم در چشم تو زندانی
از چشم تو می ترسم کان ماه کمان ابرو
هر بار مرا پاسخ می داد به پیکانی
مژگان ،مرا سدی در راه سرشکان است
گرچه شکند این عشق دیواره ی مژگانی
امروز مرا منگر در خاک شدم پرپر
یک روز چو گل بودم مهمان گلستانی
گفتند که ای مهمان دوری ز درختی کن
داد اهرمنم گرچه دستی به درختانی
هربار تو بخشیدی هرچند هزاران بار
بستم و شکستم من با عشق تو پیمانی
من هیچ نمی دانم از آمدن و رفتن
بی عشق تو می افتم در چاه پریشانی
با یاد تو بگریزد اندوه زمستانم
عشق تو به پایان برد این خواب زمستانی
گمگشته دل هامون در تاریکی این شب
نوری بنما بر او از پرتو یزدانی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.