جمعه ۷ دی
|
آخرین اشعار ناب پگــآه آریایی
|
دشنه در باد معلق ....!
________________________
آه ِ من فاجعه بود !...
شب پر از زخم کبود
واژه های سرطانی
یک به یک محو سکوت
همه در گیر تَبَت ..!
چاه راه ِگلو
پر از برفِ سیاه
حرف هایم همه در حادثه زنجیر
دشنه در باد معلق
سینه آماده ی تیغ
باورم کن ...!
من عقیمم
مثل آغوش پر از غربت ماه
تنم آماج ِ نگاهت
چه همآغوشی تلخی ست
من و تو،
بی من و تو .....
پ . ن :
سجده می کنم
بر آستان پر پیچ و تاب گیسوانت
شاید از کفر نجاتم بدهد ...
پ . ن :
شورشی در راه است
من و تو،؛
خلوت و خاموشی مان
فاجعه باران شده است ...!
پ . ن :
خورشید فروزانم
همیشگی باش ....!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.