سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        تقدیم به سیدحاج فکری احمدی زاده،ملحق

        شعری از

        رضادشتی

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲ ۱۹:۳۰ شماره ثبت ۲۳۹۳۷
          بازدید : ۸۰۹   |    نظرات : ۷۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضادشتی

        بنده رضا دشتی هستم محل زندگی ام  چابهار است با

         

        پزشکی وداروشناسی روزگار می گذرانم درجواب اجحاف

         

        محمدی شعر استادایّوب ایّوبی را با اجازه ی بزرگان

         

        تقدیم می کنم به استاد سید حاج فکری احمدی زاده" ملحق


        1.زشعرناب گوید دل دوصد راز


        خدا جانا به اشعارم بده ناز


        2.بده نور و بده قوّت به فکری


        تو می دانی بُوَد کارش به بِکـْری


        3.همه خوانی؛ دوصدها دردِ برحق


        وَ سرمایه در این محفل ز مُلْحق


        4.به یارانش بگو شعر وفا را


        مدیرش کن از این بهتر،توانا


        5.سلامی برمجاهد یار دانا


        به نیمایی بُوَد دستش توانا


        6. بگوبیژن ز قوم آریایی


        بگوشعروغزل های جدایی


        7. وَ دانایی بُود یـــاری یگانه


        خودش باشد چوصد شعروترانه


        8. وَ هاشم هم  ز دانشــــها دهد راز


        غزل بارد ز اشعارش به صد ناز


        9. رضا زاده نگو نقد خطرناک


        ز نقد خود مَزن دلها دو صد چاک


        10. پرند ما که لادونش لقب ماند


        غزل گونه غزلهایم نمی خواند


        11. دلش شعروبُود حرفش متانت


        ز مــهر او نمی بینی خیانت


        12. رضا دشتی بلوچ چا بَهاری


        دهد قلبش به صد؛ بلبل؛قناری


        13. زشعرناب گوید دل دوصد راز


        خدا جانا به اشعارم بده ناز


        14. بده چشمه ، ز ناب خود ندایی


        بده شعر و به یارانت صفایی


        15. علی اِسماکِه عیلی شد دل ِ وزن


        بود شعرش چو دریا؛ ساحلش وزن


        16. جوانی پر ز اشعار دل انگیز


        غزل دلْ،او؛غزل فکروهنر ریز


        17. ریاض ما رئیسی شد به اشعار


        دهد فنّ و زند نقدی به معیار


        18. وَ عبّاسی، فرید باشد گـُلی تـَر


        هنر ریزد ز اشعارش دلاور


        19. سمانه چون صــدف دارد ترانه


        که مروارید ازآن دو زد جـــوانه


        20.سخنْ،بیتی ز نیما وز کــُهَن بود


        ز مینا ؛ فاطمه ؛مژگان سخن بود


        21. که مینا،فاطمه؛مژگان سه بانوی


        غزل گوی و غزل خوانِ همین کوی


        22. وَ شهبازی دهد شعرش ز احوال


        ز نقدِ ما دلش دارد دو صد فال


        23. ز شهرآشوب شنو حرف ستایش


        بُوَد لطفــــــش همانند نیایش


        24. بگو طاها از آن عشق حَزینت


        ز دلتنگی ؛ ز اشعار نگینت


        25. بگو آنا؛ از آن حسّ دلِ  خویش


        بگو شعری ز اسرار کم و بیش


        26. بگو مــیـــرسلیــــمانم وفا را


        ز نــــقـد ما فقط دیدی جفا را !؟


        27. بر آشفتی وَ بَستی چشم دلبند


        نه آن نقدم پذیری و نه آن پند؟!


        28. ز دلجویی وزان عکس وکتابش


        کنی نقدی خطا یا بر صوابش


        29. به آرامش بخواند زان (کتابت)


        چه آسوده دهد حرف و جوابت


        30. زابراهیم مکن نقدی ز چاوز


        ز هولِ چاوزی گردی تو عاجز  


        31. ز چاوِز هم نگو حرف صوابی

                                          که دل؛ خونی شود  از او حسابی


        32. وشوریده بُود نقدش چو میزان


        دو بیتی  را به هر وزنی زنــد آن


        33.سلامی هم به شیرودی به شی دل=(شیردل)


        به راشا وُ الهی خواهِ محفل


        34. به زارع جان به منصوری؛ سعیدی


        به عسکرزاده وُ داوود لنگرودی


        35. بگو طاها از آن عشق حَزینت


        ز دلتنگی ؛ ز اشعار نگینت

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2