جمعه ۲ آذر
بچه غول شعری از احمد ملک نژاد
از دفتر B52 نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ ۱۶:۱۳ شماره ثبت ۲۳۵۹۷
بازدید : ۴۱۶ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب احمد ملک نژاد
|
بادهای کویرنشین
با کوله باری پر
نیشخندی برلب
در تهران
(مکث)
گرد افشانی می کنند
(مکث)
و از این همآغوشی
لقاح گرد و دود
(مکث طولانی)
بچه غول زاده می شود
پدرش باد
او را نزدما
در شهرما
به امانت
گذاشته است
(مکث کوتاه)
به ما می گوید
"مامان"
(مکث کوتاه)
دوستمان دارد
(مکث کوتاه)
شیرمان را میکشد
شیرمان را میمکد
گشنه است
(مکث)
گهگاهی دستان کثیفش
بر صورتمان
بر شیشههای برجهامان
بر یقههامان
میکشد
نازمان میکند
(مکث)
دوستمان دارد
(مکث کوتاه)
گهگاهی هم
که شیر یکیمان ته میکشد
وینگ وینگ میکند
با صدای آژیر یک آمبولانس
(مکث کوتاه)
"مامان بیا بازی"
"برو بچه!"
(مکث کوتاه)
حوصلهاش سر میرود
(مکث طولانی)
بچه ای
در پارک نیست
پیرمردی را
فوت میکند
(مکث کوتاه)
میافتد
(مکث طولانی)
پرندهها را
سنگ میزند
(مکث کوتاه)
صدایی
بلند نمیشود
(مکث طولانی)
دستش را
بر چشمانمان
میگذارد
خپل و گردالود
(مکث)
"مامان..من کِیاَم؟"(کیام؟: کی هستم؟)
(مکث کوتاه)
دیدمان را
کور میکند
(مکث)
فقط گاهی میلاد دراز
سرش را
بیرون می آورد
"اوه هوا هشدارآلوده"
دوباره
گم میشود
(مکث کوتاه)
"مامان"
(مکث طولانی)
همه با اخم
در انتظار
"مامان...گشنمه"
کی بچه غول
خودش را
خیس میکند
(مکث)
"نه مامان..الان ندارم"
(مکث)
"مامان گشنمه"
(مکث کوتاه)
"مامان..بابا کی میاد؟"
کِی باد می آید
ببردش
خانه کسی دیگر
(مکث کوتاه)
بچه غول
لیسمان میزند
(مکث)
"مامان گشنمه"
(مکث طولانی )
پی نوشت: تمام حقوق برای انتشارات ناکجا محفوظ است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.