شنبه ۲۹ دی
شادم که آمدی .... شعری از محمد_نوروزی
از دفتر نازنین نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۲۹ شماره ثبت ۲۳۵۸۶
بازدید : ۴۸۸ | نظرات : ۴۸
|
آخرین اشعار ناب محمد_نوروزی
|
آمدی لحظه های درد و سکوت
تا خزان مرا بهار کنی
کنج دل آشیانه ی سازی
مرغ چشم مرا شکار کنی
شامها مرگ قصه ها میگفت
زندگی تلخ بود فسانه نداشت
بلبل باغ آرزوهایم
شور و فریاد عاشقانه نداشت
آه از آن برگ های پژمرده
که کنار دلم صدا میکرد
هر طرف داشت ناله و دردی
تا دم صبح خدا خدا میکرد
آمدی دیدمت شکوفه شدی
عطر زیبای هر ترانه شدی
مست دیدار دیده ات گشتم
از بهاران من نشانه شدی
آه ای روزهای خسته ی من
آسمانم ستاره باران کن
هر چه در دامن تو میبینم
جمع کرده نثار جانان کن
دوست دارم کنار باغ دلم
بنشینی مرا تو یار شوی
سالها جور بیکسی دیدم
من خزانم مرا بهار شوی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.