سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        پروانگی ها (اثری مشترک)

        شعری از

        بنیامین پور حسن

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲ ۱۳:۴۶ شماره ثبت ۲۲۱۳۹
          بازدید : ۵۸۲   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بنیامین پور حسن

        با سپاس از شاعر خیلی خوب سرکار خانم فرانک خلیلی که در سرایش این شعر همراهم بودند.

         

        دور خودم می چرخم و حل می شودم در تو
        مرزی میان من و این دیوانگی ها نیست
        آخر کجایی ماه من ؟دورت بگردم من!
        زیبایی یک عشق جز پروانگی ها نیست.

        آموختم پروانگی را آن زمانی که
        دنیا به کار پیله کردن های ممتد بود
        با اکتفا کردن به شمعی جای خورشیدت
        جانبازی ام جانبازی پنجاه در صد بود.

        بعد از تو انگاری هوا اکسی‍‍ژنش کم شد
        عرصه برای سینه تنگ و تنگ تر می شد
        بالا می آوردم خودم را توی اشعارم
        شب ها که جای خالی ات پررنگ تر می شد.

        با لطف سیلی صورتم اینگونه سرخ است و
        از شرم پنهان کرده ام رویای خیسم را
        سر رفته ام از تو کنار این همه احساس
        پر کرده ام از شعر حجم خودنویسم را.

        در اجتماع خاطراتی که مه آلود است
        دارم که تندیس تو را از شعر می سازم
        دارم تو را با واژه می بافم برای خود
        با ذهن رویا پرور افسانه پردازم.

        تابوت جسمم می کشد پیوسته روحم را
        بی دست اعجازت درون خویش می پوسم
        تو در صف اول مرا تشییع خواهی کرد
        -می ترسم از دانستن تعبیر کابوسم-

        می خواهی از من پل بسازی تا ته بن بست
        می خواهی از من رد شوی تا مرز پوسیدن
        می خواهی از من پس بگیری خاطراتت را
        می خواهم از تو بت بسازم تا پرستیدن

        یک چیز می خواهم بگویم گوش کن لطفن:
        هر چند تا حالا به من بی اعتنا بودی
        اما همیشه در جهان بینی این شاعر
        قاطع ترین برهان اثبات خدا بودی

        مثل همیشه سمت تو آغوش من باز است
        با من بیامیز و مرا با عشق احیا کن
        زیبا ترین اعجازها را در بغل دارم
        سمتم بیا و عشق را در من تماشا کن

        تو ایستگاه آخر این عشق خواهی بود
        امیدوارانه معطل می شوم در تو
        این سیکل را باید که وارونه بپیمایم:
        دور خودم می چرخم و حل می شوم در تو.

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6