جمعه ۲ آذر
برو... شعری از مینا فیروز
از دفتر دلسردی نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲ ۱۶:۵۳ شماره ثبت ۲۱۴۸۱
بازدید : ۱۱۶۳ | نظرات : ۱۲۱
|
آخرین اشعار ناب مینا فیروز
|
لیاقت می خواهد عاشقی!!
ومن بی لیاقت ترین آدم
روی زمینم....
بس است دیگر حافظ
یوسف گمشده من
به کلبه احزان دلم
نیم نگاهی هم ندارد.
کم با فالهایت دلم را خوش کن!!!
میدانی چیست دلکم؟؟؟
گناهت
صداقت بود
گناهت ترس از پل صراط بود
گناهت این بودکه
برای اثبات عشق
تن فروشی نکردی!!!
در جاده ی دلم
راه عاشقی را طی کردم
آخرش رسید
به کلبه ای که
سر درش نوشته بود
کلبه ی عشق....
در زدم،صدایی گفت:
"ورود ممنوغ"
گفتم:چرا؟؟
گفت:برای تو عاشقی
در این کلبه ممنوع
برای من عاشقی حرام بود
ولی او نه...
میدانی ترسم از چیست؟؟
شبها به هنگام خواب
فکر تمام وجودم را به
خلسه میبرد
باخود می اندیشم
کدام دست چراغ اتاقت را خاموش میکند!!!؟؟؟!!
خواهی آمد میدانم
ولی دلیل آمدن را
نمیدانم
شاید...
پشیمانی
شاید
میایی تا برای زندگیت
آرزوی خوشبختی کنم؟؟؟
تاشاید هم
دوباره برمیگردی تا
حرفی تکراری از زبانم بشنوی؟!!
نه......
مفردمذکر غائب من...
خیال باطل است
دیگر دوستت دارم هایم را خرج تو که
لیاقتش را نداشتی
نمیکنم!!!
من در اقیانوس واقعیت
غرق شدم
در دروغهای تو و اطرافت....
حال برای نجاتم
کاری از دست کسی بر نمی آید!!!
مدتهاست که وجودم
شکار
نهنگ های اقیانوس تنهایی شده است!!!
عشقم
فقط با او ...
چنان نکن که با من کردی
شاید او
همانند من تو را نبخشد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.