زخم درد است اگر از زبان باشد /داغ سخت است اگر از کسان باشد
هجر آفت اگر از کسان باشد / زور مرگ است اگر از ناتوان باشد
رقص شادیست اگر از جان جان باشد / اشک زیباست اگر از حد بی امان باشد
از سینه پر درد دلم ناله رسیده /هر چیز که بد بود به بیچاره رسیده
هر چیز که سنگ است به پای دل تنگ است / هر چیز که رنگ است به کام دل سنگ است
ای عشق مرا سیر ز دنیا کردی / در اوج جوانی پیر به غمها کردی
درد است دیده دیدن غمهای دگران /زجر است نگفتن برخی سخنان
سخت است ببینی و خاموش شوی / با دیدن گربه ای موش شوی
ننگ است به اسم با یار شوی / یادت همه جا به غیر آن یار شوی
مردی نبود چو از آب شدی / در پایتخت برای خود ناب شدی
با خصم فراق ام و اب کرد /با خشم برادری ادب کرد
مردی نبود دو چشم مامت اشک / مردی نبود دل بناتش تنگ
ای مرگ بر این زندگی بی ثمر / ننگ بر این حادثه بی خطر
وای بر این مردم نادان و خر
اشک بر این چشمه نالان وتر
می روم این راه که راهی شوم
خسته تر از پیش تباهی شوم
خسته این راه منم من بدم
عالم جور است ز همه بد ترم
پیش که آموخته ام هفت سنگ
می کنمش با دگران هفت رنگ
زخمی دوران منم احمدم
با همه گرگان خلایق بدم
تیغ بر این دست گرفتم که زود
دشمنم از کار مخم نایسود
حرف دراز است و قلندر خموش
می کنمت نصح که آیی به هوش
می کنمت بار که بهتر شوی
پیش کس و کار که سر تری شوی
روز اگر کار کسی بر تو خورد
هیچ میندیش که او بی تو مرد
نیست ترین زمزمه بی کسان
می کندت فصل از این لا مکان
می زند اتش به هر هستیت
دود کند این همه سر مستیت
((سیاوش راد ))