يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
پیش از آنی که روم با دل خون در برشان شعری از علی قیصری
از دفتر عسل نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۲ ۰۷:۳۶ شماره ثبت ۲۰۲۵۲
بازدید : ۶۲۵ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب علی قیصری
|
پیش از آنی که روم با دل خون در برشان
سبدی غنچه بچیـــــــدم ز گل منظرشان
تا بداند که درین لحظه ز مستی شده ام
عاشق چشم و لب و سینه ی چون مرمرشان
ز سر عشق و هوس بی خود و بی دل بشود
هر که بیند ذره ای زآن تن مه پیکرشان
حرف ناگفته به دل دارم و راهم ندهند
که بگویم همه را یکشبه در محضرشان
یارب از روی تدّبر تو دری را بگشـــــــــا
تا که مستم کند از باده ی در ساغرشان
گلی از باغ بهشت است و گمانم که خدا
کرده با دست خودش از همه زیباترشان
ترسم آخر همه را مست و هوایی بکند
بوی زلف عسل و روسری بر سرشان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.