يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر امير حسين اميريان .د
آخرین اشعار ناب امير حسين اميريان .د
|
آرام , آرام
می فشارد سینه ام
چنگ می اندازد به دل
درد بی پایان
- غم دیرینه ام
آرام , آرام
می خراشد سوز و غم
روح پاکم , قلب چون
- آئینه ام
آرام , آرام
نجوای رفتن می کند
آنکه تا دیروز با من
- می نشست
خنده هایش قفل غم را
- می شکست
می رود آرام . امشب از برم
آنکه با من عهد ماندن
- بسته بود
آنکه روزی با من دل
- خسته بود
چشم گریان می دوم
او می رود قران کجاست ؟
او نمی داند درونم
وه , چه غوغائی به پاست
باز می گردم قران و سینی
کاسه ابی به دست
در گشوده , کوچه خلوت
ان مسافر , رفته است .
سروده سال 54
دوستان گرامي . باز انتخابي ازمن از / شعر و قصه ./ ضمن تشكر از دوستاني كه شعر قبلي را قابل دانستند و نظر دادند اميد كه دوست داشته باشيد با تشكر . ندا.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.