سر به روی سینه ام بگذار یار
با تپش های دلم بشمار یار
یک: یگانه یارِ من با دل بمان
آشنای جان ، امید جاودان
دو: تپش های دلم آهنگ توست
سرخی خون رگم از رنگ توست
سه : بخوان من را طنینت دلخوش است
دوریت ای جانِ جان عاشق کُش است
با چهارم ضربه دل فریاد کرد
بغض چندین ساله را آزاد کرد
پنج و شش از غم به هم آمیختند
جامِ عشقت را به قلبم ریختند
هفت را نذرِ نگاهت می کنم
هر تپش را با تو قسمت می کنم
ای دلیلِ ضربه های زیر و بم
گوش کن این ماجرا را ای صنم
گوش کن! تکرار نامت می کند
شاد و محزونش صدایت می کند
گوشه ی چشمت خزانِ دردهاست
هر نگاهت باده ای بی انتهاست
چهره بنما دردِ عشقت چاره کن
مرهمی بر زخمِ این آواره کن
زخم بر دل می زنی شیدا شوم؟
گم شوم در خود، زتو پیدا شوم؟
داغ بر دل می نشانی دَم به دَم
تا که لایق گردد این جانِ عدم
خنجری ده تا که دل خون تر کنم
هر دَمش از قبل مجنون تر کنم
تا وضو سازم به خونش مستِ مست
پَر بگیرم سوی تو از هرچه هست