چرا دلواپسی بارم ..... تو راحت باش ، من خوبم
نترس از مُد نیفتادم ..... هنوزم قدری محبوبم
هنوزم مردم این شهر ..... من و سهم تو میدونند
تو رودرواسیه چشمات ..... هنوز شعرامو میخونند
تنور بخت من گرم و ..... اجاق خونه آتیشه
هنوزم گاهی عکسامون ..... تو دستا ، دس به دس میشه
.....
تو راحت باش ، آرومم ..... به جون هردومون خوبم
چرا میخندی بی انصاف ؟ ..... آره ، بدجور داغونم !
دروغه بی تو مطلوبم ..... دروغه شاد و محبوبم
دارم دق میکنم کم کم ..... کم آوردم ، نمیتونم
شبارو تا سحر بیدار ..... پر از تکرار کابوسم
کنار بستر خالیت ..... حریر تخت و میبوسم
آخه میدونی ، میترسم ..... از این شبهای بی مهتاب
از این دلشوره های تلخ ..... از این چشمای خیسِ آب
.....
دارم ته میکشم بی تو ..... نمونده چیزی از چشمام
گلم ، سر بسته بت میگم ..... به مرگ هردومون تنهام
دچار حس تردیدم ..... به این روزام امیدی نیست
بیا برگرد و کاری کن ..... به تقدیر اعتمادی نیست
حضورت رو نگیر از من ..... نشو تندیس خودخواهی
بیا برگرد ، خلاصم کن ..... از این تمدید تنهایی