سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        اغنیة الفراق / ترانه ی جدایی عربی و فارسی

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر قهر سرنوشت نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۲ ۱۹:۰۳ شماره ثبت ۱۹۰۳۲
          بازدید : ۷۶۰   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        اغنیة الفراق / ترانه ی جدایی عربی و فارسی

        سه بیت اول مقدمه است و به سبک و وزن ترانه عربی سرودم

        یلغادرتنی غفل ارجوک حاچینـــی

        بلیل اون وانتحب او ذچرک یبچّینی

        ***

        شوفتک بس بلصور او تذکار گعداتک

        مرسومه بس بلگلب الوان ضحکاتک

        ***

        ما حسبت بلوکت یفرگنه للتـالی

        خالی مکانک علی یلبلثمن غالی

        ***

        ارید انظم قصید او اکتب اشعار

        علی الماعنده ذات او عایف الدار

        محتامه الولیهه ، الدار اسمع حچیهه

        ما تقبل عذر مشتعله بلنار

        ***

        اتربنه ابحضنهه ایام واسنین

        او شالتنه ابالمهه او محنه ناسین

        او سهرت لیل وانهار ، او ضل ابگلبی تذکار

        اذا مسهه الدهر دم تهمل العین

        ***

        شلت الدار غربه او مالک امعین

        او گصاک الزمن گص السچاچین

        لیش الواشی جرک ، وین اندفن سرک

        الم فرگاک دگ ابگلبی رمحین

        ***

        من یوم الشلت ما عندی راحه

        الگلب مشغول بفکاره او نیاحه

        بعدت ابعید عنّی ، او سلبت الروح منّی

        وین التجی ما عندی استراحه

        ***

        معنی:

        ای در سفر گم شدی جانا بگو دردت

        شبهای برفی زده امشب بگو سردت

        ***

        دیدنت در یای غم یاد آوری کرده

        در قلب و جانم تویی دلپروری کرده

        ***

        امّا زمانه زده راهِ جدایــــــی را

        جای تو خالی شده از پر صدایی را

        ***

        دلم پای نگاهت شعری آموخت

        تو بی ذاتی برادر من دلم سوخت

        محتاجِ حضورت ، کم کن اون غرورت

        نبودت در دلم رو آتش افروخت

        ***

        در آغوشم ادب آموختی زود

        صداقت غم زده در ساحلِ رود

        تو شبها بی بهار است ، در خوابش خمار است

        اگر آتش بشی اشکم زده دود

        ***

        به غربت رفته ای بی یار و همکار

        زمانه جان تو زد تیغ غمبار

        چرا غفلت نمودی ، تو اون عاشق نبودی

        غمِ دوری زده در قلبِ من زار

        ***

        از اون روزی که تو رفتی مریضم

        چشم می خواست اشکش رو بریزم

        خیلی دور رفتی ، به من هیچی نگفتی

        کجا دلشاد گردم غم گریزم

        ***

        جاسم ثعلبی (حسّانی) 16/07/1392

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2