سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        القلب الحزین / قلبِ اندوهگین (فارسی و عربی)

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر پرواز خاطره ها نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۰۳ شماره ثبت ۱۸۸۶۰
          بازدید : ۷۹۳   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        القلب الحزین / قلبِ اندوهگین (فارسی و عربی)

        جعل الناصیة بین الرکبتین

        یشاهد روعة من الزمان

        حدث و حادث

        لا یفز من شخیر و لا هذیر

        والدموع تسیل

        من الم الرحیل

        وشعر راسه یرقص مع النسیم

        کجذع نخل انحنی

        هبط فی الَمه

        امام روج البحر

        ما غرد فی الاشجار

        ولا جلس مع الاحبار

        فی خزنةِ دروس

        علی جرف قلبه تدوس

        اشتکی ولا مندعی

        لا ناصر و لا معین

        والحسرة تسعر فی جوفه

        علی ابیه فارق الحیاة

        و بقی فی مرمی الذکریات

        وحیداً  فریدا

        ینوح و یبکی

        و دموع عینه تسقی

        ورود الناظرین

        و جهر الحاقدین

        وریحانةتلتهب بنیران الدمار

        تجرّه الی شاطی الامان

        التی صنعته مستقبلاً

        الهضیمة الهضیمه

        والحسرة المستدیمه

        هل یبقی مع الهلال المنیر

        او ینطوی مع صوت الهذیر

        یا ریت روحة لا صارت و لا تصیر

        الویل منک یا زمان

        مثل السکان تدیر و تستدیر

        معنی:

        سر افکنده بین دو زانو هایش

        قصه ای را تماشا می کند

        حادثه وحشتناک

        رخ داده بر تاریکی

        نه از خر خر ها بیدار شد و نه از فریاد

        غرق در غصه ی زندگیش

        اشک هایش می ریزند

        از درد و جدایی

        موهایش می رقصند با نسیم باد

        مثل برگهای درخت نخل

        با تنِ منحنی

        فرو ریخته در دردش

        کنار موج دریایی خروشان

        شادی نکرد در فضای شاد درختان

        و هم نشینی نکرد با حواریون

        عبرتی در گنجش هست

        پا می زند بر ژرفِ قلبش

        شکایت کرد و قاضی نشنید

        نه یاوری و نه همسفر

        حسرت در درونش جوشان

        بر پدری که بست بارِ رحیل

        قلبش هدف خاطرات شده

        تنها و بیکس

        می نالد با گریه

        اشکِ چشمانش ساقی گلبرگ های تماشا گران شد

        و غفلت طمع کاران

        گل ریحانه اش می سوزد با آتش قهر

        به ساحل امن می کشاند او را

        در کلبه ای که تخیّل کرده

        چه بسیار تلخ  است این بی پناهی

        با سوزش های مدام

        آیا میشود به ماه شبیخون بزند

        یا با صدای روزگار منحنی شود

        ای کاش به دنیا نیامده روح سر گردانش را

        وای بر تو ای زمان

        مثل فرمان می چرخی

        و اسیر کسی هستی که

        رحمت در شعار زندگیش نیست

        جاسم ثعلبی (حسّانی) 12/10/1391

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2