سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        وفای دنیا...

        شعری از

        مهدی خدایی (آیدین)

        از دفتر حرفهایی از سکوت... نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۲ ۱۲:۱۱ شماره ثبت ۱۷۹۰۶
          بازدید : ۱۳۳۲   |    نظرات : ۴۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        داستان کوتاه ساده :

        وفای ِ دنیا :

        .

        روزی  انسانی

        عاشق دنیا شد

        شب و روز دنبالش دوید

        وهمه آرزوهایش در او خلاصه شد.

         

        انسان ساده

        هر روز بستنی می خرید

        و به پارکی که دنیا را می دید ،

        می رفت.

        .

        تا که یک روز شلوارش را عوضی پوشید

        و چون پولی نداشت

        خجالت کشید به پیش او برود.

        به پارک رفت

        و او  را از دور عاشقانه  دید زد .

        دنیا که دید از بستنی خبری نیست

        دست در دست بستنی فروش

        گذاشت

        و رفت...

        و انسان نوشت:

        .

        تا چشم از دنیا برداشتم

        با غریبه رفت...!

        ____________

        کوتاه:

        کوانتوم

        بمب ساخت

        یا نسبیت!

        ویا من؟...

        _______________

        موازی دیدم

        ریل ِ

        عشقتت را

        در حالیکه تو

        ساکن ِ قطارِ

        دلم بودی...

        _______

        متخصص قلب

        می تواند جراحی کند

        دل؟!

        ________

        هنگ کرد

          رایانه ام

        از خنده من...

        _______

        اهای مردم !

        تخم بدبو،

        بزرگ شده !

        _______

        عقاب

        همیشه

        از سمت نور حمله می کند...

        ________

        هزاران بار بوسه زد

        پدر،

        به پای ِ

        طفل تب کرده ...

        _________

        قلب آینه

        شکافت،

        از دیدن چروک پیشانی

        مادر...

        ______

        مناجات گناهکارترین بنده:

        .

        خدایا !

        چراغ چشمانم را خاموش کن

        شیشه های خرد شده دلم را  خردتر کن

        تک تک استخوانهایم را بشکن

        ولی

          احساس با تو بودن را

        از من مگیر!

        ______________

        پی نوشت:

        اگر می توانی

        اثبات کن،

        نه انکار.

        ...

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0