سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        خیال

        شعری از

        نیلبک

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ شهريور ۱۳۹۲ ۱۱:۲۶ شماره ثبت ۱۷۸۶۷
          بازدید : ۶۲۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیلبک
        آخرین اشعار ناب نیلبک

         

        در کوچه باغ عشق خدایست به آرامش خیال

        ترنم تو را به نظاره نشسته، تا گوید حرف دل آفتاب

        سراغ مرا از لاله‌های دشت یابید که داغ دارند به نشانه ی عاشق بودنشان

        به نشانه ی سرخ و گلگون بودنشان

        آری چه آرامشی است خیال وصف جمالت را به نظاره نشستن

        و چه زیباست رنگ رخ یار در تو دیدن

        کاش مرا لطافت گفتار باران بود در این دیار خاکی

        کاش مرا دیده ی قرآن بود در این مزار فانی

        خدایا نمی دانم چرا همه در پی بهشت آن دنیا هستن

        مگر با وجدان بیدار زیستن، بهشتی بودن نیست

        مگر آرامش یک رنگ بودن، بهشتی بودن نیست

        خدایا نمی دانم وصف عالم را چه گویم

        از درک تنگ خویش گویم

        یا که از وصل ننگ خویش

        خدایا تنها این را توانم گویم که

        این دنیا مادی، بهشتی دارد که مادی نیست

        به شرطی که، زندگی برای زیستن باشد نی برای ماندن

        آری چه آرامشی است نام تو را به زبان آوردن و بهر تو ز دنیا بریدن و رو به سویت کردن

        آفرین عرش خدا را که زیبننده ی عبادت است و بس

        سجده به سویت، داراز کردنم آرزوست

        نحوه ی بندگی یاد دادنم آرزوست

        سر به روی زمین گزاردن و حمد و ثنا گفتنم آرزوست

        صاحب خانه مست آمد سوی در، تا در باز کند

        ما را ز خویش و خویشتن، ز افسار ره آگاه کند

        مست بود، ولی نی از خوردن شراب و باده

        می گفت یارب یارب کردنم آرزوست در این باده

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3