جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر فریده داودی (اهورا)
آخرین اشعار ناب فریده داودی (اهورا)
|
اشتباه از من بود
که تو را هر شب و روز
هم چو بت های مزیّن به درونِ معبد
می پرستیدم و اوجت دادم
من نمی دانستم
که چنین خواهی کرد
با من و خاطره و آن همه خوبی که نثارت کردم
سادگی از من بود
عشق در منظر من شیرین بود
تلخیِ ماحصلش هر چه که بود
همه از زخم زبان،
همه از شوریِ چشمِ دگران،
همه از بختِ بد و نه همه از سردیِ رفتار تو بود
آتشِ شعله گرفته به میانِ من و تو
نه خموشی دارد
نه گلستان پر از پیچک و گل می گردد
تو رها کن این عشق
تو جدا از من و احساسم شو
تو به این فکر نباش
که دلم از غمِ عشق تو چه بد می شکند
فرصتی باقی نیست
راه جبران بسته است
من به این بازیِ تقدیر فقط می خندم
کو تبر ابراهیم؟
تا فرو ریزم و درهم شکنم
آن بتی را که به دستانِ خودم جان دادم!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.