يکشنبه ۴ آذر
نیست! شعری از پروین حیدری
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ ۱۵:۰۶ شماره ثبت ۱۷۱۰۳
بازدید : ۱۵۴۳ | نظرات : ۲۸۰
|
آخرین اشعار ناب پروین حیدری
|
من در پی تـــــــــو بودم و گفتند که نیست گفتم که همین جاست سمرقند که نیست زانـــــو زدم از بس که غــمت سنگیــن شد فریـــــــــاد زدم:شــــانه ام الوند که نیست شیطـــــــــان زغمم ناله کنان گفت:وجودت، مطـــرود ز درگــــــــــــاه خداوند که نیست ... در خاطر تــــــــــــــو هست که روزی گفتی: شیرینیِ لب های تـــــو در قند که نیست؟! در خــــاطر من هست از ایِــــن در رفتـــــی گفتـــــی دل من بر دل تــــو بند که نیست! رفتــــــی و پس از تـــــــــو خنده ها باریدند گریـــه به غم انگیــــــــزی لبخند که نیست ... ای خـــانه ات آبــــــــاد! بگو سیــــب و بخند تصویــر تــــــو در نگاهم...هر چند که نیست پ.ن: این روزها روزه ام روزه ی سکوتی ست که نیت کرده ام در نبودنت بگیرم و هنگام سحر دلم را سیر کنم از لقمه لقمه حسرت و به وقت اذان دلتنگی ها افطاری ام یک استکان خاطره گرم بوسه های به جا گذاشته ات باشد مهمانی خدا که تمام شود این منم که پس از نبودنت آهسته آهسته کافر میشوم... و "ممنونم از نگاه سبزتان"
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.