سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      خاطراتِ پاییزی

      شعری از

      فاطمه برونی (خودم)

      از دفتر شکوفه های گیلاس (ساکورا) نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۵۴ شماره ثبت ۱۶۶۲۷
        بازدید : ۶۳۲   |    نظرات : ۵۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      ظهره پاییزه و بی تو دارم از غصه می میرم سرد ِ آغوشم و تنها توی این خونه اسیرم خاطراتت مثل زهرن توو رگِ خشکِ دقایق نیستی و بی تو میمیرم مث ِ یه کفتر ِ عاشق میشینه رو دوش ِ لحظه تلخی ِ دلواپسی هام میپیچه صدات هنوزم توی گوش ِ بی کسی هام موجای سرکش دریا پییش ِ حرفات چه نجیب بود قلبِ من اسیرِ موجا، ولی ساحلت غریب بود قایقم شکست و حالا غرقِ رویای تو هستم رفتی و بی تو هنوزم روی ماسه ها نشستم دستای یخزده ی باد ... سرنوشتِ سرد و تیره اشکای بارونِ پاییز ... بغضم از تو جون میگیره دستامون از هم جدا شد، دیگه سایَتُ ندیدم میون ِ ظلمت ِ ساحل ردِپاهاتُ ندیدم حالا من ساکت و خاموش خیره به موجای تیره وایسادم به یاد عشقی که واست خیلی حقیره بعد ِ اون روز ِ جدایی همه چی شبیه درده دَمخورم با خاطراتت، یادگارت حکم ِ مرگه
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3