دوشنبه ۵ آذر
مرد مومیائی (سوررئال) شعری از کاظم دولت آبادی(فراز)
از دفتر فراز ١ نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۳۷ شماره ثبت ۱۶۲۳۳
بازدید : ۸۵۹ | نظرات : ۵۷
|
دفاتر شعر کاظم دولت آبادی(فراز)
آخرین اشعار ناب کاظم دولت آبادی(فراز)
|
"مرد مومیائی – سوررئال"
ریشه هایم
در هوا معلق است
تشنه تر از همیشه
در هرج و مرج گسترده
-
بافت های تنم خشکیده
-مثل مومیای مرد نمکی-
از ویترین مرد_ قصاب محل
آویخته
-
اشیا اتاقم
-واژگون-
در فضای باز چرخیده
-
پرسه می زنم در محیط
بدون هدف
بدنبال_ شروع بازی جدید
-
نظاره گر مومیائی های هم شکل خود
این سو و آنسو
میخ شده به قاب پنجره ها
ایستاده در صف های انتظار
-
کیستم من؟
آن مرد خندان_ پرونده بدست ؟
آن گوژپشت_ خمیده از سنگینی کلاه_ به سر ؟
آن مرد نمکی که کودکی وحشت زده چشم می دزدد از او ؟
آن مرد کاسه سر بدست در حصار سوسکها ؟
آن مرد تکثیر شده در دستگاه کپی ؟
یا آن پیرمرد تسبیح بدست ؟
-
می برد تسبیح پیرمرد
صدای دنگ دنگ ریزش آن
مثل ترکیدن_ مغز روی سنگفرش
برخورد تیله ها
به شیشه ها
موجی از لبه های تیز
رقصان_ در فضا
-
مهره ها
زیر پای من
زیر پای رهگذران
و آغاز ی از
سقوط_ در تهی
-
ایستگاه اول:
چنگک های فرو رفته ی مرد قصاب
در گلو
-
کمی پائین تر:
تونلی آکنده از سوسکهای قهوه ای
اغلب بدون سر
بوی فلفل و گاز
بوی نا
-
تاریکی
تاریکی
تاریکی
بوی گاز خردل
آزمایشگاه بیولوژیک
مردان سفید پوش
با قابهای عینک ضخیم
برق شیشه ها
با لیبل های هشدار
مخلوقات عجیب
در لوله ها
در جنب و جوش
-
و آخر راه:
معدن تاریکی از نمک
و صفی از وانموده های من
در انتظار مومیا شدن
. . .
شروع_ بازی جدید
وارد محل کار می شوم
آن مرد
همان مومیائی
نشسته پشت میز کار
زل زده به من
-
دور می شوم هراسان
ساعتها
در خیابانهای شهر
سرگردان
-
سر بلند می کنم
خنده_ کریه مرد پرونده بدست
دستان دراز شده ی
مرد کاسه بدست
و نگاه کودکی که دزدیده میشود
از من
-
و در مقابلم
ویترین قصاب محل
و انعکاس تصویر من در آن
"مرد نمکی"
- - - - - - - - - - - - - - - -
09/05/92
کاظم دولت آبادی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.