دوشنبه ۳ دی
افتاده ام میانِ میدان جنگ خونین شعری از آرش مرادیفر
از دفتر من و آینه نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲ ۱۹:۵۹ شماره ثبت ۱۵۹۶۹
بازدید : ۶۰۹ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب آرش مرادیفر
|
خود کرده ای نبودم ، یا مرد ناتوانی
تقدیر این چنین شد ، کین گونه ام بخوانی
ای کاش تلخ کامی ، میشد تمام اما
گویی ز قند گفتن شیرین شود دهانی!
افتاده ام میانِ میدان جنگ خونین
من از کدام لشکر ، دشمن که را بدانی؟!
ناگاه یک سواری ، شمشیر میکشد بر
آنکس پیاده بود و ره توشه داشت جانی
من همچنان نگاهی از بهت میکنم در
خاکی که زیر و رو شد همراه دودمانی
راهی نرفته با آه ، پایان خط رسیدم
کین کاروان ندارد مردی و ساربانی
دریای مهربانی ، را ساحلی نبودی
قایق به گل نشست از قانون آب رانی
افکار در سرم چون بازار مسگری شد
حالم چرا چنین شد در اوج نوجوانی!
گشتم نبود شاید در خواب رفته باشد
دیدی اگر خدایی من هم بده نشانی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.