جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر علیرضاجهانگیری نوین
آخرین اشعار ناب علیرضاجهانگیری نوین
|
گرعشق کند حال مرا همراهی
آتش کشم هر آینه رابا آهی
من درد به خودخزیده ام کو فریاد
کو سنگ صبور بی غرض چون چاهی
یک عمرپی مثل خودم گشتم وحیف
شدحاصل ازاین سیرمرا گمراهی
با آینه ها رفیق گشتم شاید
تا عمق نگاه حق بیابم راهی
بشکست دلم به دست آنها که زدند
یک عمر به سینه سنگ خاطرخواهی
هی مسخره کردندپلنگی راکه
بوسه می فرستاد برای ماهی
مرگ است چنان شیروعسل درکام
شیری که شده زندگی اش روباهی
ای چرخ بچرخانم وهرطورکه شد
درحق من ساده بکن کوتاهی
هرچند نصیب پای لنگم شده سنگ
تیمورشود لنگ به سنگی گاهی
-----------------------------------------
بداهه ای درپاسخ شعریک دوست...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.