جمعه ۵ بهمن
پشت دریا شهری است شعری از ژیلاراسخ
از دفتر واژه های تنهایی نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۱ خرداد ۱۳۹۲ ۱۳:۲۳ شماره ثبت ۱۴۰۹۳
بازدید : ۶۷۴ | نظرات : ۳۱
|
|
پشت دریا شهری است
-----------
شهر بی پنجره ها ،شهر تنهایی ما
سردر خانه ی ما ،عدد بیگاری است
جُرم این مردم شهر ،زندگی اجباری است
من به دریا بردم ،قایقی وارونه
بادبانش چه کنم
رنگ بی مهری شهر
رنگ اشک ماهی
مثل خونْ رنگی اشک مادر ،درنیاز کودک
کودک دل چه کند،ناله هایش درد است
وچه دردی دارد، درد بی پایانی
من بخواب دریا ،رفته بودم دیروز
تا بچینم لاله ،صدفی دردانه
تا که سنجاق کنم
برشب تیره ی دل
وبگویم سهراب ،باغ تنهایی تو ،که درختش خشکید
تَرَک تنهایی، موج بی پروایی
باغبانی باید ،از اساطیر زمان
که نمانیم تنها، درسراب دریا
پشت شهر بسته !
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.