پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر علیرضا امیرخیزی
آخرین اشعار ناب علیرضا امیرخیزی
|
1-
بهار دلکش رسید و من غمگینم !
و تو ...
از من غمگین تر!
بیا دوست ...
بیا ریا بورزیم !
بیا با هم بخندیم !
و قربانی کنیم لحظه هایمان را ...
بر قدومِ شاد بهار !
2-
آه از اقاقی ...
که دنبال خانه ای باشد !
با ریشه هایی در اعماق دلم
و برگهایی در آغوش نسیم !
و نگاهی همچنان در دوردست !
3-
بامداد ....
نانم غمین بود
و شامگاه ...
جانم رهین !
و درتاریکترین نیمروز ...
تمام جستجوی من آفتاب بود !
4-
شکم نالید و رنگ از سفره پرید
قلم سودا پس زد ....
و من با اشکی سیر شدم !
نان بر من خندید ...
من بر نگاهِ فرزندم ماسیدم !
5-
ریشه هایم در ابر است
و سرم زیر خاکِ یخ زده !
کرم در مغزم می لولد ...
و کلاغ ...
ریشه ام را خون میدهد !
اما هنوز ...
راه مرا می خواند !!
1390/12/21
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.