سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
تقدیم احترام و مهر
اثری کوتاه باری در معنا بلند و ارجمندست
با اجازه ی صاحب اثر ، صاحب خانه و اساتید بزرگوار و عزیز،چند خطی در خصوص فحوای ارزنده ی مزین به فلسفه در ،شعر قفس مینگارم...
در خصوص واژه ی رهایی در اثر،که میتواند منتج به ازادی باشد و واژه ی ازادی که جای بحث و گفتاری بسیاری درانست..ـگویا سراینده نازنین،خود را مانند پرنده ی زیبای ابی رنگی میبیند،گریزان از قفس _که میتواند قلب فردی باشد_ و تمایل به عبور از احساسات و اندوه ناشی از وابستگی را دارد..
اساسا ازادی، به مثابه پدیده ی پیچیده انتو لوژیکی،در بسترهای اپیستمولوژیک،اتیک و اجتماعی-سیاسی تعریف میشود،این مفهوم فراتر و یا بسیار فراتر از یک ایده ی ساده انگارانه ی عدم محدودیت است،یعنی دیالکتیکی بین خودمختاری سوژه و ساختارهای هنجارساز، در نظریات انتقادی تعریف شده است... از منظر فلسفی سیاسی،،، آزادی در دوگاننگی آزادی مثبت (Positive Liberty) و آزادی منفی (Negative Liberty) صورتبندی میگردد؛، جایی که آزادی منفی به معنای رهایی از اجبار خارجی External Coercion و آزادی مثبت با مفهوم توانایی تحقق اراده ی عقلانی Rational Will تعریف میشود..
در چارچوب اتیک_ کانتی، آزادی با خودفرمانروایی عقلانی پیوند میخورد، به طوریکه سوژه اخلاقی تنها زمانی آزاد است که تابع امر مطْلقست،.. یعنی در بزنگاهی که ازادی واقعی در اطاعت از قانون خود وضع کرده است و در سوی دیگر، در نگاه فیلسوفی چون سارتر، ازادی نوعی محکومیت به انتخاب است_که در ان انسان محکوم به مسیولیتپذیری در قبال انتخاب خودش است _
در جامعشناختی باری ، آزادی در تقابل با مفاهیمی چون ساختارهای سوژه و خشونتهای نمادین قرار میگیرد..
در نگاه مارکسیستی ازادی واقعی تنها با الغای از خودبیگانگی یا Alienation در فرایند گذار از جبر تاریخی ممکنست...
در روانشناسی اجتماعی، نظریه ی تعریف سرنوشت خویش به نیازهای ذاتی افراد به خودمختار و شایستگی و ارتباط بین فردی اشاره دارد ..
در علم حقوق اما، آزادی هاای بنیادین _Fundamental Freedoms_ در اسنادی چون، اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، UDHR، بسان حقوق ذاتی شناخته میشوند، اما همواره در تنش با امنیت جمعی و منافع عمومی قرار دارد
در اقتصاد سیاسی نیز،ازادی انتخاب عمومی و ازادی مارکت فریدم در تقابلند، لذا نیاز به عدالت توزیعی یکی از مشکلات اساسی است که انسانها بسیار به ان می اندیشند و در گاههایی تقابلات بسیار ژرفی بین مفاهیم فوق در مکاتب لیبرالیسم و سوسیالیسم است،
از منظر علوم شناختی، آزادی اراده _Free Will_ بسان یک پدیده ی نوروفیزیولوژیک مورد مطالعه قرار میگیرد،
در فیزیک مدرن هم، ازادی تعریف دارد و. در نظریه ی اشوب یا اثر پروانه ای از سالها پیش تعریف شده است.
در نهایت، آزادی یک رویای همواره در حال بازتعریف در گفتمانهای متعارض است
از فمنیزمها تا جنبشهای پسااستعمارگرا، از عصر دیجیتال در قالب مفاهیمی چون ازادی اطلاعات،حق حریم خصوصی و نظارت دولتی و... این واژه مطرح است و تعملات بین فردی،بین ساختاری و قدرت را شکل میدهد
آزادی اما در نگاه کمترین، به مانند یکی از مفاهیم بنیادین فلسفه، همواره در تقاطع متافیزیک، اخلاق، و سیاست جای داشته است. این مفهوم نهتنها مانند یک حق طبیعی در اندیشه لیبرال، بلکه به عنوان شرط امکان عاملیت اخلاقیست
پیوندی هم، میان زبان و فلسفه وجود دارد که چندوجهیست،. با توجه به تفکر سارتری و اسپینوزایی و مارکسی میتوان انرا با تغییرات اندک بازافرینی کرد
اسپینوزا، در کتاب اتیکا، ازادی را نه در نفی ضرورت، بلکه در ادراکات عقلانی میجوید:
_انسان آزاد کسی است که از قید جهل رها شده و به ضرورتهای طبیعت آگاه است..._
نژادگرایی، زبان گرایی افراطی، مقابله با حقایقی چون زیبایی جسم و جان، دانش و اندیشه، جنگطلبی بی ثمر، و.. از نشانگان بارز جهل میتواند باشد ـ.
در نگاه کانت اما، ازادی مانند استعلای اخلاقیست..
کانت در نقد عقل محض، ازادی را یک ایده استعلایی تعریف میکند که در قلمرو نومنال جای دارد، در بنیاد مابعد طبیعه اخلاق،ازادی را پیش شرط اراده نیک و تابع امر مطلق میدانند
، ازادی در فیلدهای اقتصادی نیز از نکات پیچیده ی موزد توجه انسانهاست
به طوری که مارکس در اندیشه های خود اذعان میکند، از خودبیگانکی کارگر در نظام سرمایه داری، ازادی را به یک توهم تقلیل داده است
اما -
اگزیستانسیالیسم، در ابعاد بسیار وسیع و زیبا، آزادی را بمانند پروژه وجودی ، یعنی مفهوم. هست در برابر نیست میداند،
در ادامه زبان، به مفهوم افق ازادی، تحلیل هرمونوتیکی و ساختارگرایانه ای را ارایه میدهد، ویتگنشتاین، با جمله: حدود زبان من، حدود جهان منست، نشان میدهدکه زبان نه تنها بیانگر اندیشه های والاست. بلکه. تعیین کننده ی امکان اندیشیدن است، و هایدگر، زبان را خانه ی وجود میداند-
در واقع مفهوم _حق_ (Right)، در زبان حقوقی، هم بیانگر آزادی است و هم آن را تحدید میکند.
در نگاشت پیشرو که بیش بر اساس فلسفه مندرج و مکتوب شدت است،
ازادی یک مفهوم داینامیکیست، و میان هست و نیست، اختیار و ضرورت و.. در نوسانست و افقهای معنادارای در حوزه ی ادبی پدیدار میکند..
از سرکار خانم شهزاده که در این شعر، معصومانه، پر عاطفه و تقلاگر ازادی را به زیباترین و ارجمندترین صورت ممکن، به تصویر کشیدند و اجازه ی اطاله ی عرایض به بنده دادند،سپاس و امتنان
_نگارش این جانب نقد نیست، جهت اشنایی بیشتر با این اشعار توانمند معناگرا تیک نقد زده شده است
_
🌸
منابع:
اتیکا /اسپینوزا /ترجمه ی محمدرضا جلالی
ایمانویل کانت/ بنیاد مابعد الطبیعه اخلاق / ترجمه ی عزت الله فولادوند
ژان پل سارتر / هستی و نیستی /ترجمه مهشید امیرشاهی
/ویتگنشتاین، لودویگرساله ی فلسفه ومنطق /میرشمس الدین ادیب سلطانی