سه شنبه ۹ ارديبهشت
سادگی شعری از علیرضا صانعی
از دفتر ردپای سایه ها نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ ۱۴:۰۵ شماره ثبت ۱۳۶۵۷۳
بازدید : ۷۰ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب علیرضا صانعی
|
چقد من سادگی کردم
به تو گفتم دوسِت دارم
تو هر جایی بری اونجا
دیگه پامو نمیذارم
من از تو یاد گرفتم که
به هیشکی دل نمیبندم
توی دنیا منو هرکی
بخندونه نمیخندم
هنوزم حسرتم اینه
چرا اون روز تو رو دیدم
خوبه این آدمای شهر
نمیدونن چی کشیدم
هنوزم حسرتم اینه
میونِ این همه آدم
یکی مثلِ منه ساده
نداره با خودش همدم
من انگار آدمش نیستم
خجالت میکشم شاید
ولی ای کاش کسی میگفت
به تو من میرسم شاید
هنوزم حسرتم اینه
چرا اون روز تو رو دیدم
خوبه این آدمای شهر
نمیدونن چی کشیدم
هنوزم حسرتم اینه
میونِ این همه آدم
یکی مثلِ منه ساده
نداره با خودش همدم
علیرضا صانعی ✍️
آخرین ترانه ی سال ۱۴۰۳ | اسفند ماه ۱۴۰۳ ❄️
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
قشنگع
ولی امیدوارم در سال جدید ترانههاتون عمق خاصی داشته باشند و از سادگی دربیان...