سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 23 اسفند 1403
    14 رمضان 1446
      Thursday 13 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        پنجشنبه ۲۳ اسفند

        شط شراب

        شعری از

        لیلی احمدی

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۳۸۶
          بازدید : ۱۴   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر لیلی احمدی

        باز دستی در وجودم زنگ زد
        یک نفر آمد دلم را رنگ زد

        یک نفر با دست‌های پولکی
        یک نفر از کوچه‌های کودکی

        آمد و بر دامن من دانه ریخت
        در نگاهم بیشه پروانه ریخت

        یک شب آمد مست مست از راه خواب
        با لبان اور در شط شراب

        بوی گل بوی علف بوی صفا
        بوی عرفان بوی دین بوی وفا

        دور پیچک‌های دستم نرده زد
        گونه‌های گریه ام را پرده زد

        عصر کال بوسه عصر عطر تن
        دوره هم خوابی روح و بدن

        او لبم را از بکارت باز کرد
        او نگاهم را پر از آواز کرد

        یک تبسم عشق را بر من گشود
        صد گل رز شعرهایم را سرود

        او مرا بردش به سمت کهکشان
        بازگشت  با من از آن آتشفشان

        یک نفر قلب مرا یک شب درید
        نصف قیمت خاطراتم را خرید

        ما شبیه بغض یکدیگر شدیم
        مثل الماسی بر انگشتر شدیم

        ای تو تنها یوسف قصر نگاه
        در زلیخایی‌ترین عصر نگاه

        ای که می‌آیی ز بالاهای من
        ای که داری بوی فرداهای من

        من تو را در باغی از آهنگ‌ها
        می‌برم تا برکه‌ای از رنگ‌ها

        خنده می‌پوشم به روی خشم‌هات
        اشک جاری می‌کنم از چشم‌ها

        تا نرنجی از خراش خارها
        تا نترسی از مسیر مارها

        آغولی می‌سازم از آغوش تو
        آبشاری می‌شوم بر دوش تو

        صد سبد توت از لبت خواهم چشید
        در نگاهت فصل‌ها خواهم وزید

        نور با من آشنایی کرده است
        گیسوانم را طلایی کرده است

        دوست دارم خیره باشم تا ابد
        موج این دریاچه را از روی سد


        لیلی احمدی ❤️✍

        زمستان ۱۴۰۳
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۶ ساعت پیش
        طبعتان جوشا
        زبانتان گویا
        قلمتااان نویسا
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2