سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 4 اسفند 1403
    24 شعبان 1446
      Saturday 22 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        شنبه ۴ اسفند

        هجوم ابدیت

        شعری از

        محمدعلی افضلی(خاکستر)

        از دفتر " زندانیِ سه نگاه " نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ ۴ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۹۷۲
          بازدید : ۲۹   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدعلی افضلی(خاکستر)

        دلنوشته 
        با عنوان
        [هجوم ابدیت ]
        از سردی جهل به گرمی درون می روم.
        گرمای وجودت کجا و ذهن سرد من کجا؟
        از اعماق وجودم به تو نگاه می کنم،
        اما چشمانم از هجوم ابدیت به خواب می رود!
        آخر چگونه انبساط بودنت را،چشمانی محدود و خسته در پلکهای انتظار جا دهد؟
        سحر در سینه یِ شبهای رمز آلود به شمارش افتاده،
        و نماز وزغ های عارف بر سجاده های جلبک، مرا به یاد توازن ذهن و قلب می اندازد!
        وجودم از حادثه ای مبهوت است؛آنجا که شب تاب متولد می شود؛
        تا ارتعاش تولدش ستاره ای را از حیات حذف کند!
        ای پدید آورنده یِ شگفتیها،
        کجا انعکاس تولد دوباره ام، با سقوط شیطان وجودم دقیق خواهد شد؟
        تیر نگاه پر از عشق و بخشش تو، دامن آلوده مرا نشانه میگرفت،
        و رنگهای بودنت کویر سینه ام را طراوتی دوباره میبخشید.
        مرا از سفره رنگارنگ زندگی بیرونم کردند!
        تو را که آزرده بودم پناهم دادی ،
        و بر سفره ی نورانی سکوت میهمانم کردی!
        تو بودی و تو بودی و هیچ نبود.،،،
        سکوت بود و سکوت بود وسکوت...
        زخمهای پر از همهمه یِ مرا رحمت سکوت تو مرحم شد،
        و من از نعمت سکوت به هیچ رسیدم،
        و از انبساط هیچ در گرمای بودنت خودم را گم کردم،،،
        و از این همه حضور به سجده افتادم...
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۱۹ ساعت پیش
        پر احساس و زیباست خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ روز پیش
        با سلام وارادت بزرگوار
        همیشه
        طبعتان جوشا
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        یاسر کریمی
        دیروز
        درود بر شما و این اندیشه ی ناب خندانک
        احسنت احسنت خندانک
        بسیار عمیق و زیبا سرودید خندانک
        در پناه حق باشید خندانک
        محمد شریف صادقی
        دیروز
        درود. چه جالب بود و متفاوت. این تصویر:
        نماز وزغ های عارف بر سجاده های جلبک...
        خیلی بامزه بود؛ یک سوال... آیا «نماز وزغ های زاهد بر سجادهٔ های جلبک» یک ذره متناسب تر نیست؟ چون معمولا «زهد» را با «نماز» متناسب می دانند و البته تکرار حرف «ز» هم صدای بامزه ای تولید کند شاید.
        مریم کاسیانی
        ۲ ساعت پیش
        من هم با خواندن سروده‌ی شما مبهوت گشتم خندانک
        درود و عرض ادب و احترام
        روزی‌تان سرشار از نور عشق و شعور🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3