دوشنبه ۱۵ بهمن
رو سیاه شعری از یاسر کریمی
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۶۱۷
بازدید : ۹ | نظرات : ۰
|
آخرین اشعار ناب یاسر کریمی
|
بنام خدا
روی سیاه شعر من آن شب سپید شد
آن شب که واژه از غزلم ناامید شد
حرف دلم به گوشِ زبانم نمی رسید
دیدم که دل ز بار تمنا قدید شد
از آب دیده بر رخ او میزدم ولی
اندک حیات مانده از او ناپدید شد
دردا که مرده روح سخن در رسای حق
دنیا به کام اهل خیانت سعید شد
آن نونهال مانده به صحرای سادگی
از تشنگی به وعده ی دریا شهید شد
کس خونبهای خون جوانی نمیدهد
آنجا که وعده های قضاوت وعید شد
خورشید میدمد اگر آن شب سحر شود
روز است آن شبی که قمر را مرید شد
دیگر درون غربت تن عاشقی مکن
ای دل بیا که شام غریبانم عید شد
یاس"از برای روز طرب شاعری نکرد
از بس که موی تازه جوانان سپید شد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.