سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 13 بهمن 1403
    3 شعبان 1446
    • ولادت حضرت امام حسين عليه السلام، 4 هـ ق، روز پاسدار
    Saturday 1 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

      شنبه ۱۳ بهمن

      فردای نو

      شعری از

      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

      از دفتر خواجه ی مراد نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۵۵۵
        بازدید : ۱۸   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
      آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

      فردای نو


      تاگشودیم چشمانمان رابه جهان
      غنچه ی خنده هنوزنگشوده
      ناله مان زودجوانه زد
      کودکی گم شدیک در روزی
      باقی امارنج ومحنت روزبه روزی
      بچگی به سرنیامده
      برچسب بزرگی مان زدن
      روزهازدیم چکش وقلم رقصاندیم تادیرهنگام
      به امیدی برسیم به فردایی نو
      نه امروزونه فردا
      هرچه بودآش دیروزه
      به کجامی رویم آخرندانم
      جاده همان وگامهاهمان .ولیکن
      همچنان نمی رسیم که نمی رسیم به فرداچرا
      مقصداماآرزویی دورودرازه
      تابه کی بایدرویم این خسته راه
      گفتندحوصله پیشه کنید
      عمرطی شدوهرگزنرسیم
      عنقریب راهی گورستانیم
      خوش خیال شایدمکتب وکودکستانیم
      حال که جوانی رفت
      دیگرچه سودزپیری وتب لرزی
      روی تابوتمان بنویسیدچنین
      زندگی قصه ایست خیالی وقرضی

      باتقدیم احترام به محضرشماادیبان وهنرمندان گرامی
      بهاالدین داودپور.بامداد
      زمستان ۴۰۳ 
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      محمد باقر انصاری دزفولی
      ۸ ساعت پیش
      سلام
      سرودی بسیا رعالی
      درودبرشمابزرگوار
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
      ۲ ساعت پیش
      فردای نو


      تاگشودیم چشم را براین جهان
      غنچه ی خنده هنوزنگشوده
      ناله هازسررسید
      کودکی ها گم شدآن روزوشبی
      باقی امارنج ومحنت روزبه روزافزون شده
      بچگی قدنکشید
      بزرگی راصدازدن
      روزهازدیم چکش قلم هارارقصاندیم
      به امیدی که رسیم به فردایی نو
      نه امروزونه فردا
      هرچه هست آشی ازدیروزه
      به کجا رویم آخرهرگزندانیم
      جاده همان وگامهاهمان .ولیکن
      همچنان نمی رسیم که نمی رسیم به فرداچرا
      مقصداماآرزوییست دورودراز
      تابه کی بایدرویم این خسته راه
      گفتندحوصله پیشه کنید
      عمرطی شدوهرگزنرسیم
      عنقریب راهی گورستانیم
      خوش خیال شایدمکتب وکودکستانیم
      ماکه رفتیم وجوانیهایمانبرباد رفت
      دیگرچه سودزپیری وفصل سردی وتب لرزی
      روی تابوتمان بنویسیدچنین
      زندگی قصه ایست خیالی وقرضی

      باتقدیم احترام به محضرشماادیبان وهنرمندان گرامی
      بهاالدین داودپور.بامداد
      زمستان ۴۰۳
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2