پنجشنبه ۲۷ دی
قبیله آبشاران شعری از لیلی احمدی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۱۷۶
بازدید : ۹ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب لیلی احمدی
|
بیا ...
بیا به رنگ بلوطیِ
همین خاک
خانه ای بسازیم ...
کلامت سرآغاز رُستن است
همیشه واژه هایت
طعمی تازه می دهند
سالهاست خاطرِ
خشکِ رود را رقصیده ام
گلّه را هر صبح
به چراگاه عشق برده ام
در غروب به سوگِ
خیال اسبان نشسته ام
با ماه به قعر چاه
سفر کرده ام
و چقدر مویه هایم
بوی آتش می داد ...
دستانت آبستن رویشند ؛
با موسیقی آبشاران
غزلی خیس بخوان
صدایت بلندای
خاطرِ مخمل کوه است
هرشب مرا
به میهمانی ستارگان ببر
زوال همه نگاه ها
در چشمان توست
گذرِ جویبارِ دامنه ات
حیرانم می کند
با حضورت
قلبِ باستانیِ قبیله می تپد
کنار درختان کُنار
تبسمِ نقره نشان را
با چشم زخمت ایمن ساز ...
چه شکوهی
از سرانگشتان
چشمانت می بارد
در وزشِ طلایی نگاهت
ماه بر رخسارم شعله می کشد
و من تازگیِ پیراهنت را می بویم
بوی بلوط می دهی
و شقایق بر گرمی دستانت
واژگون می شود
(کال چشمِ) ایل...
قصه ی آمدنت را سالهاست
در گوش اسب و گندم زار
به نجوا نشسته ام
و هر شب در هراس باد
رویای تورا نوشیده ام
تو بوی پونه و
آویشن می دهی
و قلبت مِفرغیست
گنج نشان !
همه تو را زیسته ام
و عمیق ترین خاطره ها را
با تو قلم زدم
تو از قبیله ی منی
از تبار آبشاران
ای بی کرانه
تو پیوند زدی
اَرجن را به بادام
و ابر را به دریا
و خاطره را به کوه
و شعر را از پلیدی تکرار
به نور شستشو دادی
نگاره های جاودانت
بر قلعه های باستانی
هماره می درخشند
بیا ...
بیا به رنگ بلوطیِ
همین خاک ...
خانه ای بسازیم
#لیلی احمدی❤️ ✍️
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیاردلنشین بود
درودبرشماشاعرگرامی