چهارشنبه ۲۸ آذر
انتظار ... شعری از لیلی احمدی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۴۴۷۷
بازدید : ۸ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب لیلی احمدی
|
بیا و ببین لحظه های خدایی نمی رسد
بر دل زخمی عاشقان دوایی نمی رسد
به دامان غم ،چه مخمور نشسته ایم
به رخ بی رنگمان ... صفایی نمی رسد
دور از تماشای رخت بیمار گشته ایم
وز مرهم دستان تو شفایی نمی رسد
به دریای حاجت از دل ما کو شکسته تر
به تمنای اجابتیم و دعایی نمی رسد
از این باغ با یک زخمه میبرند گل را
بلبل به هیچ برگ و نوایی نمی رسد
محکوم آه و فغان زندان فطرتیم
صدای ما به ارض و سمایی نمی رسد
در دشتی که ذات حق پابوس اوست
نقش خیال تو از صبایی نمی رسد
سالهاست دست ناله به جایی نمی رسد
وز این سمند مرده صدایی نمی رسد
به زلف یار دست تهی باز گشته ایم
زین چنگ مو بریده نوایی نمی رسد
این صحن بسان محمل لیلی گمشده ست
مجنون این قبیله ، به جایی نمی رسد
لیلی احمدی✍🌹
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام بانوی ارجمند
زیبا و غمگین سرودید زنده باشید دل تان شاد