💠 هناس henas 💠

بانام ویادخدا
ساختارشکنی، معناگریزی، نگاه متفاوت، چندصدایی (یا پلی‌فونی) و تصویر اسکیزوفرن، جدال با سنت و به چالش کشیدن فراروایت‌ها کلاژ، بی قاعدگی (فقدان نظم مرکز محور)، رشد غیر خطی، ساختار نامتمرکز، عدم توازن، عدم قطعیت (شک اندیشی)، ذهن گرایی (تجرید گرایی)، ایهام، انتزاع (آبستره)، تکرار و تسلسل، دو پهلویی و جریان سیال ذهن، از جمله مولفه‌هایی می‌باشد که در شعر پسانوگرا رایج است.
وهرکدام ازاینها هم تعریف جامعی دارد که باید چند صفحه ای برآن نوشت
واما به جرات می توان گفت بیشتر ویژگیهای شعر پست مدرن دراشعارجناب دکترمحمدی دراوج است وتمام مصادیق یک شعرپست مدرن تمام عیار را دارا می باشد
🌼 زبان شعر برخلاف خشونت ظاهری ای که دارد گزنده و بی ادبانه نیست وشاعر زبان به فحاشی بازنمی کند واتفاقا باوجود تندی برخی از جملات عاطفه ای عمیق پشت واژه ها پنهان است که متمایز می کند شعرایشان را ازبسیاری از شاعران پست مدرن....
وباید تبریک گفت چون نشان ازتوانمندی ایشان درسرایش شعر دارد...
🌼♦️ خیلی اوقات می بینیم که عده ای دراشعار پست مدرنشان به خیال اینکه نوگرایندو برهیچ اصول وقواعدی پایبندنیستند بسیار بسیاربی پرده زبان به فحاشی می گشایند و از الفاظ وترکیبات بسیار رکیک برای بیان منظور و برانگیختن بیشترمخاطبان بهره می برند که اتفاقا به نظرمن این یکی ازضعفهای اینگونه شاعران به ظاهر روشنفکر ونوگراست
🌼🔷️به نظر من شاعری درپست مدرن موفق است که علی رغم رعایت تمام ویژگیهای یک شعر پست مدرن بتواند ادیبانه سخن سرایی کند !

♦️🧊واز طرفی من یک انتقاد هم به شاعران پست مدرن دارم واون اینه که این شاعران خودراتافته ی جدا بافته می دانند و بسیاربسیار نگاهشان به زندگی سیاه ترازآنچیزی است که باید باشد وبه نوعی آسیب زننده شده به شعرشان وآنرا درحد بلانسبت همان چ... ناله پایین آورده
🌼♦️به نظرمن حتی ادبیات پست‌مدرن هم باید حرفی تازه برای دغدغه‌های جورواجور زندگی امروز داشته باشد و در جهت تعالی روح انسانی قرار بگیرد نه اینکه دردهای بشر را با زبانی تندوتلخ ورکیک بزند توی صورتش ودردویاسش رابیشتروبیشترکند ....

🔷️🌼واین ویژگی هم درشعرجناب دکتر محمدی تاحدودی رعایت می شود و به نوعی خشونت ونگاه سیاهی که ممکن است دربعضی جاها خودنمایی کند درخدمت هدفی متعالی است مثلا
آنجا که شاعر می گوید :
عمری است بودن های ما هم، شکلِ آدم نیست
خب این خیلی حرف دارد ....
یک کتاب باید حرف درموردش نوشت
ازعشقهای بیخود امروزی میگه ازبودنهای نصف ونیمه ازدروغها ازخیانتها از مادیات گرایی وبی وفایی می گوید.
درست است که شاعر نگاهش بدبینانه است اما به نوعی درواقع معترض هم هست به این خصلت بشر امروز و درواقع تلنگری زیبا به مخاطب میزند


🌼♦️واما نگاهی بیاندازیم به خود شعر که هربندش شاهکاری است و سرشار است از تصاویروتعابیر بکرو آرایه های ادبی ...
شاعر درابتدای شعرشروع به درد دل می کند با مخاطب خاصش وازدلتنگی و درد و تنهایی اش می گوید و با هنرمندی تمام تا آخر شعر مخاطبان عام و خاصش را بویژه باخود همراه می کند ومخاطب هم انتظار دارد که شاعر که با اینهمه ابراز دلتنگی ویادآوری خاطره ها ونالیدن ازتنهایی و بی وفایی و ظلم معشوقش می گوید حتما می خواهد زبان به التماس بگشاید و ازمعشوقش بخواهد والتماس کند که برگرددو دوباره کنارش باشد اما برخلاف انتظار درآخرین بند آب پاکی را روی دستش می ریزد ومی گوید باتمام این دلتنگیها و خاطره ها و عشقی که به تو داشتم دیگر هرگز برنخواهم گشت وراهی برای بازگشتم نمانده ...


🌼🔷️دربنداول:

روی مدارِ بی کسی هم رنگ پاییزم
دفتر به دفتر در فراقت شعر می ریزم
دلگیرم از رویای سیلی خورده ی تقدیر
از ماجرای بعدِ تو لبریز لبریزم

شاعر خودش را درمدار بی کسیها همرنگ پاییز می داند و چه تصویر زیبایی است آنجا که می گوید درفراقت شعر می ریزم
نمیگوید اشک نیریزم می بارم مثل باران میگوید مثل درختی که درپاییز برگهایش می ریزدوتنها میشود من زردوزارودلتنگم برایت شعر می نویسم شعرریختن خیلی قشنگ بود ...
دربیت دوم به رویا شخصیت بخشیده
رویای سیلی خورده ی تقدیر ترکیب قشنگی است حتی به تقدیر هم شخصیت بخشیده
وتصویر درتصویر شده این بندوبسیارزیباست

🌼🔷️بندسوم به نظرم اززیباترین وپرمعناترین بندهای شعراست که آن بالا هم درموردش چندجمله ای گفتم

\\"دنیای ما اندازه ی آینده ی هم نیست\\"
تقویمِ بُغضم می شوی این حادثه کم نیست
فرقی ندارد ماجرای رفتن و ماندن
عمری است بودن های ما هم، شکلِ آدم نیست

تقویم بغض ترکیب بسیارزیبایی بود
آفرین
یعنی عمری باعث بغضم شدی

🌼🔷️ بندچهارم:

لب های من بر عکسِ تو طعمِ گَسی دارد
از خاطراتی که همیشه درد می بارد
بر تیک تاکِ ثانیه دیوار چسبیده
هر گوشه ای تنهایی ولگرد می‌بارد
مصراع دومش بسیارعالی وبامعناست
برتیک تاک ثانیه دیوار چسبیده
یعنی هر ثانیه یک دیوار می بینم دورم
و این دیوارها مرا تنهاترمی گرد
تنهایی ولگرد هم بسیار زیبابود..

🌼🔷️ بند پنجم:

آن سو تر از احساسِ زخمی بین باورها
جایی که دلتنگی تقاص از مَرد می‌گیرد
آتش گرفته خنده ام روی تَنِ سیگار
شاعر که تنها شد یقیناً زود می میرد

شاعر به احساس شخصیت بخشیده در مصراع اول و دردومی به دلتنگی که مدام ازمرد تقاص می گیرد...
ودر بیت دوم تصویر آتش گرفتن خنده روی تن سیگار هم زیباست صنعت تشخیص دارد
وجمله ی آخر هم که بسیار زیباست

شاعرکه تنها شد یقینا زود می میرد
مطمانا تنهایی شاعرها عمیق ترودردناکترازمردم عادی است وبسیارکشنده تراست...

وهمینطور اگر نگاه کنیم تا آخرشعر هربندش سرشارازتصاویر زیباست که من دیگر قصد ندارم همه اش را واکاوی کنم ومیگذارم برعهده ی خودمخاطبان که لذت جستجو برای کشفش را ازدست ندهند!
باآرزوی سلامتی و موفقیت بیشتر برای این استاد منتقد وشاعر توانمند انجمن ادبی شعرناب
عذر خواهم اگرکه قلم ناقص من نتوانست آنجورکه باید ازعهده ی نقد شعرزیبایتان بربیاید من شاگردی بیش نیستم واگرگهگداری چیزی می نویسم درواقع برای یادگیری وآموختن بیشترخودم هست ....