چهارشنبه ۳۰ آبان
موچش شعری از آروین محمدی
از دفتر شعرناب نوع شعر موج نو
ارسال شده در تاریخ ۲۰ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۳۸۷۰
بازدید : ۱ | نظرات : ۰
|
آخرین اشعار ناب آروین محمدی
|
امروز شهرتان بودم
روی نیمکتی
در پارک نشستم
تصور می کردم
بازی کردن های کودکی ات را
دستم را روی زره تاب کشیدم...
جایی که دستانت
روزی آنجا را لمس کرده
جلوی مدرسه با کیف و کفش زیبایت...
می دیدمت در خیالاتم
میشنیدم
ترانه های کودکی ات را
با آن زبان شیرینت...
کوچه... خیابان
همه رنگی از تو داشتندُ
متبرک به وجودت...
چنار جلوی خانه تان را
بغل کردمُ بوسیدم...
خوش به حالش
از کودکی بزرگ شدنت را دیده...
[ شب را نتوانستم بمانم
میدانستم
دلتنگی با قلبم چکار می کند
...
...
ببین...
ببین عشق تا کجا نفوذ کرده... ]
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.