سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        آهای عشق قدیمی

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ ۱۰ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۳۸۳۶
          بازدید : ۵   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        آهای عشق قدیمی یارِ امروزی
        کجایی ، با که آرام و قرارت شد !
        از اطمینان من خسته شدی آخر ؟
        کدامین بخت برگشته نگارت شد


        کنار او ، شب و روزت همان گونه
        دقیقا مثل من سر می شود آیا ؟!
        به او هم جان من ابراز عشقت را
        شبیه من ، برایش میکنی ایفا ؟


        تصور می کنم بیچاره ای باشد
        که از ناچاری اش دل داده صد افسوس
        نمی داند گرفتار چه ماری شد
        نمیداند دلش را داده نامحسوس


        ببینم بیخ گوشش باز میخوانی !
        از آن دردت به جانم های تکراری؟
        جوابِ ضربه های قلب او را چه ؟
        نصیبش میکنی رنج و خودآزاری؟


        خدا را خوش نمی آید نکن با او
        همان کاری که با این قلب من کردی
        به وجدانت بده هشدار تا روزی
        پُلی باشد برای راهِ برگردی


        به آدم های تنها ظلم کردن را
        نکن سرگرمیِ روز و شبت حتمن؛
        که خیلی دیر نیست آن روز، می آید
        کسی دیگر دلت را بشکند عمدن


        کمی در خلوتت با خود مدارا کن
        ببین از خوبی ات اصلا بدی دیدی؟
        کجاها دیگران را از خود آزردی
        ببین یکبار از این حال ترسیدی؟


        که تنهایی شرف دارد نمی خواهم
        دروغی بودن از ناباوری بودن
        کنار خار صحرا آرمیدن خوش
        که اینگونه مرا سایه سری بودن


        نوازش میکنم خود را پس از اینها
        بگیرم جان و قلبم را به آغوشم
        برایش همدمی غیر از خودم اصلا؛
        ندیدم ، بر تنش "گلپونه" را پوشم



        افسانه_احمدی_پونه

        ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2