سه شنبه ۲۰ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
آلوده تر ز مغز تو، چیزی ندیده ام
در دیده ات سِگالِ تمیزی ندیده ام
در آستین حلق و دهانت نهاده ای
جز یک زبان لوده و تیزی ندیده ام
در لابلای ذایقه ات جز مقام و مال
جایی برای مِهر و عزیزی ندیده ام
آماده ات برای شنودن ز این و آن
بی انتظارِ مدح و مجیزی ندیده ام
در آسمان روحِ تو، ردّی ز ماهتاب
حتیٰ به شکل نقطهٔ ریزی ندیده ام
در باورت نشانه ای از شورِ بندگی
مفهومِ نغز و جاذبه خیزی ندیده ام
جهدی برای جدال با کبر و آزِ خود
عزمی برای خدعه ستیزی ندیده ام
انبانِ آرمانِ تو از کاه پر شده است
در آن، اثر ز موز و مویزی ندیده ام
در کنج اعتبار و ترازوی کهنه ات
ارزش برای عشق، پشیزی ندیده ام
افتاده است هرکه به گردابِ این لجاج
زین ورطه اش، مجال گریزی ندیده ام
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
گلایه آمیز و زیباست