میدان بلا
به سویت شکوه آرم من زبیچارگی
امان از بلای سخت درماندگی
مصیبت دوچندان بکرد حال من
نجویم بجز تو پناهی ای رب من
چو سر گنه آشکار شد درروزگار
زمین تنگ گشت برمن ای کردگار
دگر آسمان نعمتش فزونی نیافت
براین بنده بی سروپا ردایی نبافت
پس از این همه ابتلا و بلا درجهان
تویی یاور ما به هر سو ودرهرمکان
شکایت پذیرم تویی ای اله
نجستم بغیر ازتوای پادشاه
چو تنگدست شوم تکیه گاهم تویی
چو آسایشی برمن افتد سبب را تویی
درودی فرست به خاندان احمد وآلش زما
که فرمان بریم درزمین وزمان در هرکجا
به دانایی افزون کنیم جایگاه احمد وآل او
بخوانیم دعای فرج را زبهر ظهورش برنام او
در این خوانش نور تویاری کن این چشم من
به هنگام پلک برهم زدن در حضور انجمن
گهی نزدیک تر از پلک برهم زدن درسخن
بخوانم نام محمد وآلش به هر سو ی که رو آورم
علی مرتضی و محمد به هرکوی وبرزن یادآورم
که ما را بس است نام هریک ز خاندان پاک
که نامت کفایت کند مارا زهر طینت ناپاک
ز خاندان پاکش یاری بجوییم در هرزمان
که هستند یاری کننده بهر فرج درلامکان
همی اکنون وقت یاری مولایمان دررسید
چو مهدی صاحب زمان زان میانه رسید
کنون کش چو فریادی از دل خاکسار
که دریابی این بنده را دردل کارزار
تو تعجیل کن درظهورت در همین لحظه ها
به نامت که پیدا بود هرزمان دردل صخره ها
یا مهدی (عج) ادرکنی