هر کجا دیدی که ماندن ها عذابت می دهد؛
یا که دستانی به منّت نان و آبت می دهد؛
هر زمان حس کردی از همراهی ات زخمی عمیق؛
روی قلب افتاده و ، حالی خرابت می دهد ؛
بی صدا و هیچ حرفی آن محل را ترک کن!
این چنین رفتار ، رنجِ بی حسابت می دهد
دور باش از هر چه را کز دور میبینی قشنگ !
پوچ باشد برق زیبایش ! سرابت می دهد
بر حذر باش از کسی که خوب بودی در عوض ؛
جای خوبی با بدی هایش جوابت می دهد
آن کسی را که نمی فهمد تو را خطّش بزن
قلبِ زخمی و شکسته و کبابت می دهد
بی نهایت رنج و آزاری که میبینی از او ؛
زندگی تعطیل و بر مُردن شتابت می دهد
حرف دانا را به گوش جان پذیرا باش چون؛
تجربیّاتش به غایت ، صد کتابت می دهد
مهربانی های خود را خرج اهلش کن عزیز !
در مقابل مهرِ رویَش ، آفتابت می دهد
لایقت باشد کسی که شمعِ شبهای تو و ؛
در سیاهی ، روشنای ماهتابت می دهد
حالِ خوبی بی ریا در ساغری از اعتماد ؛
با هوای مستی و طعم شرابت می دهد
احترام و منطق و آرامش او می شود ؛
پرده ای بر اشتباهاتت ، حجابت می دهد
مثل من یک بار با گلپونه ها همخانه شو !
"پونه" با عطر خودش اکسیرِ نابت می دهد
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
دلنشین و زیباست
جسارتا با معنی آن موافق نیستم
"با دوستان مروت با دشمنان مدارا"