از حجاب گلها که بگذریم
نام هیجان ابری روی ستاره ی قرن حک خواهد شد
همین جا مسافری نردبان ذهنش را
در باغچه جا خواهد گذاشت
٭
٭
باد هیاهوی افق آمیخته در نگاه توست
باد زجر سکوت تکرارِپدیده هاست
و من خواهر جادویی نگاه اسرار آمیز مسافر
٭٭
٭٭
از تعبیر مانوس شده ی عاشقانه گل ها بگذریم
تاریکی غم نا متعارف پرنده ای ست
هرچند گاه زیر شاخه ها پنهان خواهد شد
اکنون به اشاره ی انگشت تو بر می گردم
به سرآغاز روحی که دقیقه ها را
در پنجره ها شکستند
اکنون به اشاره ی انگشت تو
دنیا منشور تماشای زیبایی شهری ست
که تنها شتاب غم مرا
به تمدن زمان می برد
٭٭٭
٭٭٭
ای جهان ویران شده از خاموشی
گاهی به آوازها بدهکارمی شوم
وگاهی در زمین زایش مقدس بانیان سایه را
به سمت اشراق
گیج روشنایی خواهم کرد
من از شکستن چندشاخه کنار پنجره
جهان را از بند شکستگی فکر تو
ویران خواهم کرد
گاهی مرغان شبیه تو آواز می خوانند
وگاهی مسافری درایهام نور
ایستاده به فتح فاصله ها خواهد رفت
ایستاده روی ستاره ی قرن
دوباره در حجم خود گم خواهد شد
تا ابد گم خواهد شد ..........
٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭
با احترام آوا صیاد
شورانگیز و زیباست