سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 دی 1403
  • ميلاد حضرت عيسي مسيح عليه السلام
24 جمادى الثانية 1446
    Tuesday 24 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۴ دی

      پرشور

      شعری از

      حسام رجبی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ ۲۱:۴۱ شماره ثبت ۱۳۳۷۰۶
        بازدید : ۱۴۵   |    نظرات : ۱۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر حسام رجبی
      آخرین اشعار ناب حسام رجبی

      ما خانواده ی پر شوری  هستیم 
       
      مادرم
      وقتی مرا حامله بود
      تا می توانست 
      آبغوره می گرفت
       
      دستان پدرم 
      آنقدر نمک داشت
      که لقمه اش را
      در دهانِ هرکسی می گذاشت
      دستش را گاز...
      (فعل بندِ بالا خورده شده است)
       
      اما گریه های من
      با قرار دادی که بین خودم
      و عکس تو دارد
      تا چند سال دیگر
      معدن نمکم را 
      استخراج می کنم!!
      ۵
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳ ۲۲:۲۷
      درود بزرگوار
      جالب و زیباست خندانک
      حسام رجبی
      حسام رجبی
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۴:۳۹
      سلام سپاس استاد خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۳:۰۳
      (فعل بند بالا خورده شده است)... این سطر اونقدی که نقش توضیح رو برام بازی کرد، نتونست روی نقش زیبایی و اثرگذاری شعرت‌ بازی کنه...
      چرا...
      اما گریه های من؟
      گریه‌های تو هم تووو کار شوربازی هستن دیگععع مثل دیگر اعضای خانواده... حالا هر کدوم به نحوی... ولی مهم اینه همشون شور تولید می کنند... پس چیزی خاص و جدا نبود... که با اما شروع بشععع... با یه و ...قضیه حل بود...

      و گریه های من
      با قرار دادی که بین خودم
      و عکس تو دارد
      تا چند سال دیگر
      معدن نمکم را
      استخراج می کنم!!

      استخراج می‌کند بهتر نیست؟.. خندانک خندانک
      البته اینا نظر کاملا شخصیه و ممکنه اشتب باشعع ولی ما می‌گیم خندانک
      نکنه فک کردید چون چند تا شعر موزون درست و درمون رو کنید ما از موضع خودمون کوتاه می‌یایم؟...😅

      در ضمن سلام و درود خدمت شما خندانک
      متفاوت و قشنگع خندانک
      موفق باشید خندانک
      حسام رجبی
      حسام رجبی
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۴:۴۲
      سلام
      اتفاقا تا دقیقه ۹۰ میخاستم حذفش کنم (بند بالا خورده شده است(
      خیلی دوب شک بودم

      اما رو نوشتم چون پدر و مادر زدن تو کار شور من قرار بعدا
      استخراج کنم )گندش بعدا بالا میزنه ( خندانک

      ب نظرم زیاد فرقی نمیکنه مهم نیست خندانک


      اما آخرین شعر موزونم تقدیم ب شما (رو وزنش کار نشده ها(

      با من برقص !در جنون خویش، مثل درویشها
      بچرخان و رهایم کن، جنگ میان خودو خویش ها

      انتظار حلقه دستت ب دور گردن من .....
      انتظار صلح میان ، گرگ. و میش ها....

      ذبح کن غرور مرا کنار چرخش دامن خود...
      اختراع فعل، قبل و بعد و پس و پیش ها...

      بکش ب صورت من، ابریشم دستهای ظریفت را...
      چه... رویش قشنگیست ....انقلاب. ریش ها ...

      سپس برو و بدترین شکلش رهایم کن...
      قصه ی ،همیشگی ، صید ،دام و نیش ها...

      (حسام رجبی)
      ارسال پاسخ
      حسام رجبی
      حسام رجبی
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۴:۴۳
      در ضمن سایت خرابه انگار
      چندتا دیگ شعر نوشتم خوشحال میشم
      اونا روند کنید. ...کدر و جنون خندانک
      ارسال پاسخ
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      سه شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳ ۰۹:۰۴
      درود تان باد
      سروده بسیار زیبا و هنرمندانه ای مهمان گل واژه های ناب تان بودم
      قلم سبزتان مانا خندانک خندانک خندانک
      حسام رجبی
      حسام رجبی
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۴:۴۴
      سلام استاد منت گذاشتید خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳ ۰۹:۱۴
      لذت بیکرانی بردم
      شاعر گرامی
      بزرگوار
      درودتان باد
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      حسام رجبی
      حسام رجبی
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۴:۴۴
      درود بر استاد دزفولی عزیز خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد گلی ایوری
      سه شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳ ۲۰:۲۵
      درود و عرض احترام
      دستان پدرم
      آنقدر نمک داشت
      که لقمه اش را
      در دهانِ هرکسی می گذاشت
      دستش را گاز...
      (فعل بندِ بالا خورده شده است)

      بسیار زیباست

      بمانید به مهر
      خندانک خندانک خندانک
      حسام رجبی
      حسام رجبی
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۴:۴۴
      تقدیمی بود ب نگاه زیبا پسند شما خندانک


      درودها
      ارسال پاسخ
      علی نظری سرمازه
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۷:۰۱
      درود جناب رجبی
      عالیست
      خندانک خندانک خندانک
      حسام رجبی
      حسام رجبی
      حدود ۱ ماه پیش
      درود خدمت استاد خندانک
      ارسال پاسخ
      علی نظری سرمازه
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۷:۰۵
      با این نمکین پر شوری که
      بار گذاشتید
      خدا ناکرده فشارت می ره بالا
      برو حتماً
      ... آمپول... را بزن

      حسام رجبی
      حسام رجبی
      حدود ۱ ماه پیش
      چشم استاد اوضاع خیلی خراب تر از آمپول
      باید سرم بزنم خندانک


      دست بوسم خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۲۰:۰۶
      درود زیباست
      حسام رجبی
      حسام رجبی
      حدود ۱ ماه پیش
      ممنون استاد عزیز خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2