پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
عشق ، یعنی تو و ، پاییز و نمِ تازه ی باران
یعنی از هر نفسِ گرم تو گیرد تنِ من جان
بشکنی شیشه ی ماتی ، که تو را تار نبینم !
تا شوم مات تو از شیشه نه ، از قلبِ خیابان
باز گردد ، قفسِ تنگِ دل از ، شورِ نگاهت
پر زند ، مرغِ اسیرِ دلم از ، گوشه ی ایوان
دست سردم بشَود قفل دو دستانِ لطیفت
زیرِ باران بروی کوچه و پس کوچه ی تهران
گوشم از خندهِ زیبای تو پُر باشد و چشمم
خیره در چشم سیاهت بهترین حالت زندان
عشق یعنی بشود آب ، یخم از دل گرمت
گرمِ تنپوشِ تنت باشم از این سوزِ زمستان
باز هم چاوشی و بغض صدایش ، بنشینم!
تنگ آغوش تو با عطرِ دمِ چای ، دو فنجان
از تو و لمسِ نگاهت بشوم "پونه"ی دیروز
نبضِ ناکوکِ دلم بگیرد از نبضِ تو سامان
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و سرشار از احساس بود