سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خاطرات خوشِ خواستگاری

        شعری از

        علی باقری خورآبادی

        از دفتر پرواز نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۳۳۲۱
          بازدید : ۷۱   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی باقری خورآبادی

        بسم الله الرّحمن الرّحیم

        خاطره خوشِ خواستگاری💔


        به یاد آوردم آن دوران خوش را
        که رفتم خواستگاری بعد شامی


        پدر ،مادر  ،تنی چند از فوامیل
        مرا بودند آن شب یاری و حامی


        گُل و شیرینی و لبخند و شادی
        شدند ردَّ و بدل با احترامی


        پدر از جانب ما شد مقدّم
        پس از احوال پرسی و سلامی


        برای خود جوانم را تقبّل
        بفرمائید از بهر غلامی


        پدر خانم پس از آن رو به من گفت
        تو هم صحبت بفرما ای گرامی


        بگفتم مدرک من هست دیپلم
        به کسب و کار دارم اهتمامی


        بسازم خانه ای خوب ان شاالله
        زِ پول خویشتن همراه وامی


        بر آن مجلس پس از آن گفتگوها
        شد این حرف پدر خانم خِتامی


        جواب از ما ولی خواهیم مهلت
        برای مشورت یا استعلامی


        گذشت از آن وقایع چند روزی
        نه اخباری رسید و نه پیامی


        به محراب دعا گفتم به معبود
        خدایا تو بزرگی با مَرامی


        بده از لطف و احسان بار الها
        دل مجروح من را التیامی


        دعایم را اجابت کرد یزدان
        جواب مثبت آمد با سلامی


        پس از چندی به من گفت آشنایی
        بگویم خیرخواهانه کلامی


        گرفتاری کنون با زن گرفتن
        اسیر و مبتلا همچون عوامی


        مجرّد هستم و آزاد و خوشبخت
        به غیر از خود ندارم التزامی


        به او گفتم که از سنّت نکاح است
        نمی فهمی تو چون نادان و خامی


        اگر پیش از تو هم بود این تفکّر
        نبودی تا که خوش باشی به کامی


        به آرامش رسی با زن گرفتن
        بدون زن معذّب صبح و شامی


        در این اوضاع دشوار زمانه
        فراوان گشته هر جا صید و دامی

         
        درخت سبز و پر محصول ایمان
        بسوزد در پی کار حرامی


        تاهّل را گزینش کن تو ای دوست
        که خوشبختی چنین یابد دوامی


        خدا یاری دهد از لطف و احسان
        توّکل کن  برو تو چند گامی 
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        درود بزرگوار
        اجتماعی بسیار زیبا و بجاست
        آموزنده خندانک
        علی باقری خورآبادی
        سلام برشما...

        ادیب هنرمند و متعهد و شاعر توانمند سپاس گزارم...

        موفق و پیروز باشید...

        علی یارتان خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ هفته پیش
        از شعرهای بسیار زیبای شما
        لذت بیکرانی بردم
        بزرگوار
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی باقری خورآبادی
        سلام برشما

        ممنونم ادیب مهربان و دوست داشتنی خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود زیباست
        علی باقری خورآبادی
        سلام

        سپاس از مهرتان ادیب گرامی

        علی یارتان خندانک
        ارسال پاسخ
        یاسر قادری
        ۲ هفته پیش
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی باقری خورآبادی
        سپاس گزارم خندانک

        علی یارتان خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محسن نصرالهی
        ۲ هفته پیش
        سلام بر استاد بزرگوار
        ارادت داریم 💚🍎🌹 خندانک
        علی باقری خورآبادی
        سلام علیکم ...متشکرم

        ارادتمندم سیّد....چه خبر؟؟

        علی یارت خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3